- شهریه
- سرماهی، ماهیانه، مقرری که هر ماه یکبار پرداخت شود
معنی شهریه - جستجوی لغت در جدول جو
- شهریه
- هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن، اجرت و حقوق ماهیانه
- شهریه ((شَ یَّ))
- پولی که بابت خدمتی پرداخت می شود
- شهریه
- Tuition
- شهریه
- плата за обучение
- شهریه
- Studiengebühren
- شهریه
- плата за навчання
- شهریه
- czesne
- شهریه
- mensalidade
- شهریه
- retta scolastica
- شهریه
- matrícula
- شهریه
- frais de scolarité
- شهریه
- collegegeld
- شهریه
- ट्यूशन
- شهریه
- biaya kuliah
- شهریه
- رسومٌ دراسيّةٌ
- شهریه
- שְׂכַר לִימּוּדִים
- شهریه
- öğrenim ücreti
- شهریه
- ada ya masomo
- شهریه
- ค่าเล่าเรียน
- شهریه
- টিউশন ফি
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرهامیان گروهی که جهان و پرهام را دیرین (قدیم) می دانند
گلدان
کامی میاندهانی به آواهایی گفته می شود که ازکام برمی آیند ضاد ج مونث شجری و آن حروف شین ص و ج است
مویرگ، رشته فرنگی، پرده دوخبافت دوخ باف مونث شعری قوه شعریه
پر شیری
ماه ششم از سال شمسی آخرین ماه تابستان، روز چهارم از هر ماه شمسی، نام فرشته ایست
از هم پاشیده
مخفف شاهراه، جاده عام و وسیع و بزرگ