- شهری (شَ)
منسوب به شهر عربی، که ماه باشد. (از یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء)
معنی شهری - جستجوی لغت در جدول جو
- شهری (شَ)
قریه ای است دوفرسنگی کمتر جنوبی کاکی به فارس. (فارسنامۀ ناصری)
- شهری
ساکن شهر، شهر نشین
- شهری
شهرنشین، ولایتی
متضاد: روستایی
متضاد: روستایی
- شهری
حضريٌّ
- شهری
Municipal
- شهری
municipal
- شهری
เทศบาล
- شهری
بلدیاتی
- شهری
পৌর
- شهری
belediye
- شهری
ya jiji
- شهری
市の
- شهری
עירוני
- شهری
시의
- شهری
kota
- شهری
नगरपालिका
- شهری
gemeentelijk
- شهری
municipal
- شهری
municipale
- شهری
municipal
- شهری
市政的
- شهری
miejski
- شهری
міський
- شهری
kommunal
- شهری
муниципальный
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شهریور، ماه ششم سال خورشیدی، ماه آخر تابستان، روز چهارم از هر ماه خورشیدی
هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن، اجرت و حقوق ماهیانه
ماه ششم از سال شمسی آخرین ماه تابستان، روز چهارم از هر ماه شمسی، نام فرشته ایست
