جدول جو
جدول جو

معنی شهربابکی - جستجوی لغت در جدول جو

شهربابکی
(شَ بَ)
منسوب به شهربابک، قسمی از فیروزه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اداره ای تابع وزارت کشور که وظیفۀ آن حفظ امنیت شهر و تعقیب بزه کاران بوده، نظمیه
فرهنگ فارسی عمید
(شَ بَ)
شهری که به بابک پدر اردشیر مؤسس سلسلۀ سلاطین ساسانی منسوب است و از توابع کرمان شمرده شده و هنوز باقی است. اصطخری و مقدسی و دیگران آنرا نام برده ولی تفصیلی درباره آن نداده اند. حمدالله مستوفی در نزهه القلوب ج 3ص 188 و 141 آنرا از توابع کرمان دانسته و سایکس درحوالی شهربابک آثار آتشکده ای را پیدا کرده است. شهربابک از بلوکات ناحیۀ رفسنجان کرمان و دارای معدن فیروزه است. (یادداشت مؤلف). شهربابک... از اقلیم سیم است (از شهرهای کرمان). (نزهه القلوب) :
تا شود شاد شیده از بهرام
شهربابک به شیده داد تمام.
نظامی.
رجوع به ترجمه لسترنج ص 308 و حاشیۀ مترجم وتاریخ ادبیات ایران براون ص 122 و 322 و فارسنامۀ ابن البلخی ص 161 و فهرست تاریخ گزیده شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
ماهر به انواع دانش ها. (اشتینگاس). ماهر جمیع علوم و فنون. (آنندراج). منسوب به ’هرباب’ یعنی آنکه از هر باب و هر موضوع سررشته دارد. رجوع به اشتینگاس شود
لغت نامه دهخدا
اداره ایست که وظیفه آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است نظمیه
فرهنگ لغت هوشیار
اداره ای که وظیفه آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است، نظمیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهربانی
تصویر شهربانی
پلیس
فرهنگ واژه فارسی سره
کلانتری، نظمیه
فرهنگ واژه مترادف متضاد