جدول جو
جدول جو

معنی شهدآلوده - جستجوی لغت در جدول جو

شهدآلوده
(پَ / پِ وَ)
آلوده به انگبین. شهدآلود:
ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین مینمود
کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آلوده به شهد. به انگبین آلوده
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ / تِ)
زهرآلود. (فرهنگ فارسی معین) :
گوشت زهرآلود دانایان خورم در هر زمان
تلختر باشم و گر شویی به آب کوثرم.
خاقانی.
رجوع به مادۀ قبل و زهر و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(خِ دَ / دِ)
به معنی گه آلود باشد
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
هر چیز غبارآلوده باشد، کنایه از شخصی که اسباب و اموال دنیوی را حامل است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
غراشیده درآمدزدرگاه من آن نگار غراشیده و رفته زی کارزار (علی قرط) آزغده سوی روم آمد چو آزغده شیر کمدی به بازو سمندی به زیر (فردوسی) دژ آلود دژند تندشده خشم آلود خشم آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گه آلوده
تصویر گه آلوده
آغشته به مدفوع آلوده به گه
فرهنگ لغت هوشیار