جدول جو
جدول جو

معنی شنغیر - جستجوی لغت در جدول جو

شنغیر
(شِ)
بدخوی پلیدزبان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شهوت پرست، گستاخ و بی حیا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شنغیر
بد زبان
تصویری از شنغیر
تصویر شنغیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شنغار
تصویر شنغار
پرندۀ شکاری، باز سیاه چشم، سنقر
فرهنگ فارسی عمید
(شِ رَ)
بدخویی و بدزبانی. (از منتهی الارب). بمعنی شنغره. بدخلقی و بدزبانی. (از اقرب الموارد) ، شهوت پرستی، بدعملی. (ناظم الاطباء). رجوع به شنغره شود
لغت نامه دهخدا
(تَدْ)
بانگ کردن بر کسی. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). بانگ کردن بر شتر. (از اقرب الموارد) ، نرم مالیدن کودک را. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شُ)
شنقار. به زبان رومی پرنده ای باشد از جنس سیاه چشم و شبیه به چرغ و بیشتر پادشاهان بدان شکار کنند. (برهان) (بهار عجم) (آنندراج). سنقر. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شنقار شود
لغت نامه دهخدا
(شِنْ نی)
بدخوی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شنیره. (اقرب الموارد) ، بسیارشر. (منتهی الارب). بسیار شر و عیوب. (از اقرب الموارد). شنیره. (اقرب الموارد). و رجوع به شنیره شود، بسیارعیب. (منتهی الارب). شنیره. (اقرب الموارد).
- بنوشنیر، بطنی است از عرب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(شِغْ غی)
بدخوی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نُ غَ)
تصغیر نغر و نغر. (از منتهی الارب). گنجشک نوک سرخ خرد و کوچک. (ناظم الاطباء). و تأنیث آن نغیره است. (از اقرب الموارد). رجوع به نغر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شنغار
تصویر شنغار
ترکی باز از مرغان شکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغیر
تصویر شغیر
بد خوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنیر
تصویر شنیر
بسیار شر، بدخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نغیر
تصویر نغیر
شخیس از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار