- شنغار
- ترکی باز از مرغان شکاری
معنی شنغار - جستجوی لغت در جدول جو
- شنغار
- پرندۀ شکاری، باز سیاه چشم، سنقر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترکی باز از مرغان شکاری
بد زبان
زمین ریگزار و پر شن
پارسی تازی گشته شنگار از گیاهان
شوغا: بام مسیح و جای خردمندان این خاکدان طویله و شو غارش. (ناصر خسرو 209)
غار یا آغلی در کوه که شب ها گوسفندان در آن به سر ببرند
شنگار، گیاهی خاردار با برگ هایش سیاه یا قرمز تیره و ریشۀ سبز، خالوما
گیاهی خاردار با برگ هایش سیاه یا قرمز تیره و ریشۀ سبز، خالوما
песчаный
sandig
піщаний
piaszczysty
arenoso
sabbioso
arenoso
sablonneux
zanderig
रेतीला
berpasir
رمليٌّ
모래로 덮인
mchanga mwingi
বালুকাময়
ریگستانی
ننگ و رسوایی کبک رومی
آوند تهی، چاه پر آب خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار می رود سنگ گاز ران حجر لوقواغرافس