جدول جو
جدول جو

معنی شنظوه - جستجوی لغت در جدول جو

شنظوه
(شُ ظُ وَ)
شنظوهالجبل، سر کوه و کرانۀ آن. ج، شناظی (شناظ). (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُظُ وَ)
رأس. قله. منه: خنظوه الجبل، سر کوه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(شُ)
شاخ هر چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شُ رَ)
سنگ بزرگ که از کرانۀ کوه شکافته برافتد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
سر کوه و نواحی آن. ج، شناظی. (یادداشت مؤلف). سر کوه. (ناظم الاطباء). رجوع به شناظ و شناظیر و شنظوه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ نُوْوَ)
ازد شنوه، لغتی است در ازد شنوءه که قبیله ای است. شنوی ّ منسوب است به وی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا