جدول جو
جدول جو

معنی شنخوب - جستجوی لغت در جدول جو

شنخوب
(شُ)
شنخوبه. سر کوه بلند. ج، شناخیب. (منتهی الارب). شنخوبه. شنخاب. بالای کوه. (از اقرب الموارد). سر کوه بلند. (مهذب الاسماء) ، سر دوش، مهرۀ پشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به شنخاب شود
لغت نامه دهخدا
شنخوب
تیره پشت مهره پشت، سر دوش
تصویری از شنخوب
تصویر شنخوب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ بَ)
شنخوب. سر کوه. ج، شناخیب. (از منتهی الارب). رجوع به شنخوب شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
بالای کوه. ج، شناخیب. (از اقرب الموارد). سر کوه بلند. (ناظم الاطباء) ، سر دوش، مهرۀ پشت. (ناظم الاطباء). ج، شناخیب. رجوع به شنخوب شود
لغت نامه دهخدا
(شُ)
استخوان پشت. (منتهی الارب). ج، شراخیب. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
بددل. (منتهی الارب) (آنندراج). بددل و ترسو. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، لاغر گوشت رفته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گوشت رفتۀ لاغر. ج، منخوبون و در شعر به مناخب جمع بسته شود. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
بددل. (از منتهی الارب) (از آنندراج). بددل و ترسو. (ناظم الاطباء). جبان. (اقرب الموارد) ، دراز. (از المنجد). طویل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ خَ)
دراز. (منتهی الارب). طویل. (از اقرب الموارد). ج، شناخب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شنخاب
تصویر شنخاب
کنگره کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنخب
تصویر شنخب
دراز
فرهنگ لغت هوشیار