جدول جو
جدول جو

معنی شنتقه - جستجوی لغت در جدول جو

شنتقه
(شُ تُ قَ)
آوندی مشبک از نی و مانند آن که زنان در آن پنبه نهند، به فارسی غراره گویند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آن رگوی که در زیر دامنک برافکنند. (مهذب الاسماء). قطعه پارچه ای است که زنان بر روی سر نهند تا روی پوش را از چربی (چربی موی سر) محافظت نمایند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ تُ رَ)
و یفتح علی الضعف (ش ت ر) . انگشت. ج، شناتر، مابین دو انگشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). فضای مابین دو انگشت. (ناظم الاطباء)، انگشت زیادی و ذوالشناتر (شش انگشتی) لقب یکی از ملوک حمیر به همین سبب بوده است. (از اقرب الموارد)، گوشواره. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پاره کردن جامه را بر خود: شنتر ثوبه شنترهً. (منتهی الارب). پاره کردن جامه را بر خود. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شِ قَ)
آویختن گاه. (یادداشت مؤلف) : فلما وصل به (بابن الزبیر رشید) الی الشناقه... جلد. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 420)
لغت نامه دهخدا
(شِنْ نی قَ)
زن عشقباز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ قِهْ)
به شده از بیماری و ناقه و دارای نقاهت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شنتره
تصویر شنتره
پاره کردن جامه را انگشت، لا پرده پرده میان انگشتان پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار