جدول جو
جدول جو

معنی شنازب - جستجوی لغت در جدول جو

شنازب(شَ زِ)
جمع واژۀ شنزب. (ناظم الاطباء). رجوع به شنزب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
یکدیگر را لقب نهادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تنابز. (اقرب الموارد). رجوع به تنابز شود
لغت نامه دهخدا
(شَ غِ)
جمع واژۀ شنغب، به معنی رسن و شاخ دراز و باریک از هر حیوان که باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). و رجوع به شنغب شود
لغت نامه دهخدا
(شَ خِ)
جمع واژۀ شنخب. (ناظم الاطباء). رجوع به شنخب شود
لغت نامه دهخدا
(شَ زِ)
جمع واژۀ شازب. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به شازب شود
لغت نامه دهخدا
(شُ زِ)
شخزب. درشت و سخت. (منتهی الارب). و رجوع به شخزب شود
لغت نامه دهخدا
(زِ)
درشت. (منتخب اللغات). خشن. (اقرب الموارد). جای درشت. (منتهی الارب). طریق شازب، راه درشت. (ناظم الاطباء) ، خشک لاغر. (منتخب اللغات). صامر الیابس. (اقرب الموارد). لاغر و خشک از اسب و جز آن. (منتهی الارب). اسب باریک میان. (شمس اللغات). ج، شزّب، شوازب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
بمعنی خشک، نام پادشاه ادمه و او در زمانی که کدرلاعومر بر اراضی سدوم تاخت آورد پادشاه ادمه بود که در عمق سدیم واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(شَ زَ)
نیک سخت. (منتهی الارب). صلب شدید. (اقرب الموارد). ج، شنازب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شازب
تصویر شازب
لاغراستخوانی خشک اندام
فرهنگ لغت هوشیار