- شناخت
- معرفت
معنی شناخت - جستجوی لغت در جدول جو
- شناخت
- عرفان، شناختن، معرفت، شناسائی
- شناخت
- آشنایی، فهم و دریافت، علم و معرفت،
برای مثال نه هر سخن که برآید بگوید اهل شناخت / به سرّ شاه سر خویشتن نشاید باخت (سعدی - ۱۳۰)
- شناخت ((ش))
- شناسایی، دریافت، معرفت
- شناخت
- Cognition
- شناخت
- познание
- شناخت
- Kognition
- شناخت
- пізнання
- شناخت
- poznanie
- شناخت
- cognição
- شناخت
- cognizione
- شناخت
- cognición
- شناخت
- cognition
- شناخت
- cognitie
- شناخت
- ज्ञान
- شناخت
- kognisi
- شناخت
- معرفةٌ
- شناخت
- utambuzi
- شناخت
- การรับรู้
- شناخت
- জ্ঞান
- شناخت
- شناحت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دانسته وقوف یافته، معروف مشهور بنام، آشنا، جمع شناختگان
آشنا شدن، دانستن
آشنا شدن، واقف شدن، دانستن، اشناختن، شناسیدن، اشناسیدن
با کسی آشنایی داشتن، دوستی داشتن
با کسی آشنایی داشتن، دوستی داشتن
آشنا، معروف و مشهور
Cognitive
Recognize
когнитивный
признавать