- شناخ
- دماغه کوه بینی کوه
معنی شناخ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
معرفت
عرفان، شناختن، معرفت، شناسائی
آشنایی، فهم و دریافت، علم و معرفت، برای مثال نه هر سخن که برآید بگوید اهل شناخت / به سرّ شاه سر خویشتن نشاید باخت (سعدی - ۱۳۰)
Cognition
познание
Kognition
пізнання
poznanie
cognição
cognizione
cognición
cognition
cognitie
ज्ञान
kognisi
معرفةٌ
utambuzi
การรับรู้
জ্ঞান
شناحت
سرفراز، متکبر
شنا سباحت آبورزی
کنیه توز دشمنی کینه بیزاری آب سرد، آب پراکنده، ابر بارانریز
دراز بلند سر بند مشک از دوال، رشته، زه کمان، دراز
خوش آب و رنگ: زن
شناسنده و دریابنده
ننگ و رسوایی کبک رومی