جدول جو
جدول جو

معنی شناب - جستجوی لغت در جدول جو

شناب
(شَ)
بمعنی خشک، نام پادشاه ادمه و او در زمانی که کدرلاعومر بر اراضی سدوم تاخت آورد پادشاه ادمه بود که در عمق سدیم واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شباب
تصویر شباب
(دخترانه و پسرانه)
جوانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آشناب
تصویر آشناب
شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، اشناه، شنار، اشنه، شناه، آشناه، اشناب، سباحت، آشنا، شناو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشناب
تصویر اشناب
شنا، رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، آشنا، شناو، آشناه، شنار، سباحت، شناه، اشناه، آشناب، اشنه برای مثال زمین را خون چنان غرقاب می کرد / که ماهی در زمین اشناب می کرد (عطار- مجمع الفرس - اشناب)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ نَ / نِ سَ)
آنکه شنا کردن داند. (یادداشت مؤلف). دانندۀ شنا. آب باز. شناگر. آب آشنا:
شنابر چو بی آشنا را گرد
چو زیرک نباشد نخست او مرد.
اسدی.
میان آبگیری به پهنای راغ
شنابر در آب شکن گیر ماغ.
اسدی (گرشاسبنامه ص 118)
لغت نامه دهخدا
(اَ / اِ)
مرادف اشنا و اشناه و اشناو بمعنی شناوری. (رشیدی). شنا و شناوری. (برهان) (هفت قلزم). شناگر و آب ورز.... مخفف آشناب (با الف ممدوده) که مخفف آشنای آب است. (فرهنگ نظام). آشنا. (سروری). شنا. (شعوری ج 1 ص 134) :
زمین را خون چنان غرقاب میکرد
که ماهی زمین اشناب میکرد.
عطار (از رشیدی) (از فرهنگ ضیاء).
دو استاد سپاهانی به اشناب
برون بردند جان از دست غرقاب.
عطار (از شعوری) (از فرهنگ نظام).
و رجوع به آشنا و اشنا و اشناو و اشناه و شنا شود، اشنان قربه، کهنه گردیدن مشک. (منتهی الارب). کهنه و خشک شدن آن. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شنخاب
تصویر شنخاب
کنگره کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقاب
تصویر شقاب
جمع شقب یا شقب، مغاک ها دره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنقب
تصویر شنقب
نوک دراز از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنداب
تصویر شنداب
سپید خار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنخب
تصویر شنخب
دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناق
تصویر شناق
دراز بلند سر بند مشک از دوال، رشته، زه کمان، دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناه
تصویر شناه
شنا سباحت آبورزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنان
تصویر شنان
کنیه توز دشمنی کینه بیزاری آب سرد، آب پراکنده، ابر بارانریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجاب
تصویر شجاب
جمع شجب، بلندها درازها، سربنشیشه چوب پنبه، چوب رختی دارچوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناط
تصویر شناط
خوش آب و رنگ: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناس
تصویر شناس
شناسنده و دریابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنار
تصویر شنار
ننگ و رسوایی کبک رومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلاب
تصویر شلاب
باران سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطاب
تصویر شطاب
پالانکوب از ابزار های زین سازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعاب
تصویر شعاب
جمع شعب و شعبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراب
تصویر شراب
آشامیدنی، نوشیدنی آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتاب
تصویر شتاب
جستن و خواستن امری پیش از وقت آن، عجله، دستپاچگی، تندی، تعجیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شباب
تصویر شباب
جوانی - مقابل شیب به معنی پیری همچنین نام پرنده ای است از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سناب
تصویر سناب
دراز شکم، دراز بد بختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خناب
تصویر خناب
نادان گول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناب
تصویر اناب
مشک، بویه (عطر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جناب
تصویر جناب
درگاه، آستانه خدا کرانه و بیگانه و غریب کرانه و بیگانه و غریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذناب
تصویر ذناب
دم بند ریسمانی که دم ستور یا اشتر به تنگ می بندد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بناب
تصویر بناب
آخرآب، ته آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشناب
تصویر اشناب
شنا شناوری آب ورزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناخ
تصویر شناخ
دماغه کوه بینی کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتاب
تصویر شتاب
عجله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شراب
تصویر شراب
می
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جناب
تصویر جناب
سرکار
فرهنگ واژه فارسی سره