جدول جو
جدول جو

معنی شمپورگر - جستجوی لغت در جدول جو

شمپورگر
(شَ گَ)
آنکه بزور وادارمیکند کسی را برای کردن کاری. (ناظم الاطباء). بمعنی قاسر است که فاعل قسر باشد و معنی قسر کسی را به زور و ستم به کاری داشتن است. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمشیرگر
تصویر شمشیرگر
شمشیرساز، آنکه پیشه اش ساختن شمشیر است، سازندۀ شمشیر، شمشیرگر
فرهنگ فارسی عمید
(گِ)
نام شهری که بنای آن به شاپور اول منسوب است:
یکی شارسان نام شاپور گرد
که گویند باداد شاپور کرد.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 2006)
لغت نامه دهخدا
(شِ / شَ گَ)
کسی که شغل و کار او ساختن شمشیر است. (ناظم الاطباء). شمشیرساز. سیاف. طباع. (یادداشت مؤلف). رجوع به شمشیرساز شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
جبری. قهری. (ناظم الاطباء). حرکت قسری، نقیض آزادی و طبیعی است. (انجمن آرا) (آنندراج) (از برهان) (از ناظم الاطباء) ، زبردست و ظالم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شُ گَ)
شمارنده. محاسب. حسیب. حاسب. (یادداشت مؤلف). شمارگیر، دانشمند حساب و عدد. (یادداشت مؤلف). رجوع به شمارکار و شمارگیر شود
لغت نامه دهخدا
(مُزَوْ وِ گَ)
مرکب از مزدا+ اهورا، و رجوع به ’اهورا’ و ’مزدا’ و ’اهورامزدا’ در شود
لغت نامه دهخدا