جدول جو
جدول جو

معنی شمپانزه - جستجوی لغت در جدول جو

شمپانزه
نوعی میمون شبیه انسان، با بدنی پوشیده از موهای دراز، جمجمۀ کوچک، پیشانی عقب رفته، آرواره های بزرگ و قوی و دست های دراز که باهوش ترین وتربیت پذیرترین نوع میمون است
تصویری از شمپانزه
تصویر شمپانزه
فرهنگ فارسی عمید
شمپانزه
(شَ زِ)
شامپانزه. گونه ای از میمونهای انسان نما که بدون دم است و در جنگلهای آفریقا میزید. قدش از انسان کوتاهتر و بدنش از موهای بلند پوشیده شده است. فرمول دندانیش شبیه انسان است، ولی آروارۀ بزرگ قوی و همچنین دندانهای نیش نمویافته دارد. جمجمه اش کوچک و پیشانی اش عقب رفته است و چون شست پایش در مقابل انگشتان دیگر قرار گرفته از پا نیز مانند دست استفاده می کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
شمپانزه
فرانسوی پهنانه اگر ابروش چین آرد سزد چون روی من بیند که رخسارم پر از چین گشت چون رخسار پهنانه (ابو شکور بلخی) گونه ای از میمون های انسان نما که بدون دم است و در جنگلهای افریقایی میزید. قدش از انسان کوتاهتر و بدنش از موهای بلندی پوشیده شده است فرمول دندانیش شبیه انسان است ولی آرواره بزرگ قوی و همچنین دندانهای بزرگ نیش نمو یافته دارد. جمجمه اش کوچک و پیشانیش عقب رفته است و چون شست پایش در مقابل انگشتان دیگر قرار گرفته از پا نیز مانند دست استفاده می کند
فرهنگ لغت هوشیار
شمپانزه
((شَ زِ))
گونه ای از میمون انسان نما که بدون دم است و در جنگل های افریقا زندگی می کند. قدش از انسان کوتاه تر و بدنش از موهای دراز پوشیده شده است
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زِ)
کلمه افریقایی است. و نام نوعی از میمون باشد. رجوع به شمپانزه شود
لغت نامه دهخدا
(شُ نَ)
غورۀ خرمای به رسیدن درآمده و یا نیمۀ آن رطب شده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ / نِ)
شامیانه. (ناظم الاطباء). رجوع به شامیانه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ نَ زَ)
سخریه و فسوس. (ناظم الاطباء). کلمه ای است برساخته از طنز. رجوع به طنز شود
لغت نامه دهخدا
بنگریدبه شمپانزه گونه ای از میمون های انسان نما که بدون دم است و در جنگلهای افریقایی میزید. قدش از انسان کوتاهتر و بدنش از موهای بلندی پوشیده شده است فرمول دندانیش شبیه انسان است ولی آرواره بزرگ قوی و همچنین دندانهای بزرگ نیش نمو یافته دارد. جمجمه اش کوچک و پیشانیش عقب رفته است و چون شست پایش در مقابل انگشتان دیگر قرار گرفته از پا نیز مانند دست استفاده می کند
فرهنگ لغت هوشیار