جدول جو
جدول جو

معنی شمونه - جستجوی لغت در جدول جو

شمونه
(شَ نَ)
شمونه. قریه ای است از اعمال شهر سالم در اندلس. (از معجم البلدان). شهری است به اندلس. (منتهی الارب). رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 87 و روضات ص 330 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمینه
تصویر شمینه
(پسرانه)
حاصلخیز، برکت یافته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
مثل، مانند، نمودار، مقدار کمی از چیزی که به کسی نشان بدهند، دارای ویژگی های برجسته، ممتاز مثلاً معلم نمونه، از کارافتاده، کنایه از زشت، کنایه از ناتمام، ناقص
فرهنگ فارسی عمید
(حَ نَ)
یکی از منازل بنی اسرائیل است که در نزدیکی کوه هور بود. سفر اعداد ج 33 ص 29. (قاموس کتاب مقدس). رجوع به حشمون شود
لغت نامه دهخدا
(تَنْ)
شثن. درشت گردیدن دست. (منتهی الارب). رجوع به شثن شود
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ / نِ)
واژگونه. سرنگون. منعکس. زیر وزبر و زیر و بالا. (ناظم الاطباء). شاید نگونه باشد. رجوع به نگونه، واژگونه و مترادفات دیگر کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(شُ نَ / نِ)
سرنگون. سرنگون شده. زیر و زبر کرده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
ده یک من و نیمی. عشرمن و نیمی. (یادداشت مؤلف). عشر یک من و نیم
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ)
شهری است به اندلس از آن شهر است ابوعبدالله بن حاجه نحوی. (منتهی الارب). شهری است در اندلس نواحی آن چسبیده به نواحی موزور است و منحرف شده بسوی غرب و مایل است به قبله. (از معجم البلدان)
شهری است و نواحی آن متصل به نواحی موزور است و آن منحرف از موزور باشد به غرب، مائل به قبله. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
تصویری از شزونه
تصویر شزونه
درشتی ستبری درشتی زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
مانند، جز کوچک از هر چیز را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
((نَ یا نُ نِ))
مثل، مانند، مقدار کمی از چیزی که به کسی نشان دهند، سرمشق، الگو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
مثل، مثال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
عينةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
Example, Instance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
exemple
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
exemplo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
示例 , 实例
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
مثال
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
ตัวอย่าง , ตัวอย่าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
דוגמה , דּוּגְמָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
예 , 사례
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
mfano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
ejemplo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
contoh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
উদাহরণ , উদাহরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
उदाहरण , उदाहरण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
Beispiel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
voorbeeld
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
приклад
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
пример
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
przykład
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
esempio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی