نام برادر عیسی مسیح (ع). (از قاموس کتاب مقدس). - برادر شمعون، مراد حضرت مسیح (ع) است: آب خدا آنکه مرده زنده بدو کرد آن پسر بی پدر برادر شمعون. ناصرخسرو مرد متقی و پرهیزکاری که در اورشلیم سکونت داشت و وحی بدو رسید که نخواهد مرد تا مسیح را ببیند. (از قاموس کتاب مقدس). نام یکی از انبیای بنی اسرائیل. (یادداشت مؤلف)
نام برادر عیسی مسیح (ع). (از قاموس کتاب مقدس). - برادر شمعون، مراد حضرت مسیح (ع) است: آب خدا آنکه مرده زنده بدو کرد آن پسر بی پدر برادر شمعون. ناصرخسرو مرد متقی و پرهیزکاری که در اورشلیم سکونت داشت و وحی بدو رسید که نخواهد مرد تا مسیح را ببیند. (از قاموس کتاب مقدس). نام یکی از انبیای بنی اسرائیل. (یادداشت مؤلف)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری دزفول و 20هزارگزی جنوب شوسۀ دزفول به شوشتر موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 400 تن است. آب آن از رود خانه دزو محصول آن غلات، برنج، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول، واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری دزفول و 20هزارگزی جنوب شوسۀ دزفول به شوشتر موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 400 تن است. آب آن از رود خانه دزو محصول آن غلات، برنج، کنجد و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام یکی از حواری عیسی علیه السلام. (منتهی الارب) (از یادداشت مؤلف) (از غیاث) (المدهش ابن جوزی). شمعون بر دین عیسی بود و دعوت دین عیسی کرد. (تاریخ گزیده ص 68). نام یکی از سه اصحاب خاص و نیز یکی از دوازده تن حواریون حضرت عیسی (ع) که نخستین بار در دشت به توسط اندریاس با حضرت مسیح (ع) ملاقات کرد. و حضرت نام او را کیفاس نامید که به زبان سریانی همان پطرس است. (قاموس کتاب مقدس) : تأویل در سیه شب ترسایی شمع و چراغ عیسی و شمعون است. ناصرخسرو
نام یکی از حواری عیسی علیه السلام. (منتهی الارب) (از یادداشت مؤلف) (از غیاث) (المدهش ابن جوزی). شمعون بر دین عیسی بود و دعوت دین عیسی کرد. (تاریخ گزیده ص 68). نام یکی از سه اصحاب خاص و نیز یکی از دوازده تن حواریون حضرت عیسی (ع) که نخستین بار در دشت به توسط اندریاس با حضرت مسیح (ع) ملاقات کرد. و حضرت نام او را کیفاس نامید که به زبان سریانی همان پطرس است. (قاموس کتاب مقدس) : تأویل در سیه شب ترسایی شمع و چراغ عیسی و شمعون است. ناصرخسرو
شمعون الصفا. شمعون. پسر یونا یکی از دوازده حواری عیسی علیه السلام و ذکران او 22 اکتبر است. (یادداشت مؤلف). یکی از دوازده نفر حواریون حضرت عیسی (ع). (از حبیب السیر چ سنگی ص 51 و 52 و 53 و 181ج 1). رجوع به شمعون و تتمۀ صوان الحکمه ص 31 شود
شمعون الصفا. شمعون. پسر یونا یکی از دوازده حواری عیسی علیه السلام و ذکران او 22 اکتبر است. (یادداشت مؤلف). یکی از دوازده نفر حواریون حضرت عیسی (ع). (از حبیب السیر چ سنگی ص 51 و 52 و 53 و 181ج 1). رجوع به شمعون و تتمۀ صوان الحکمه ص 31 شود
شمعون قانوی، شمعون القنانی. نام یکی از دوازده تن حواریون عیسی علیه السلام. (ابن شحنه). شمعون قانوی همان شمعون غیور و یکی از جملۀ دوازده حواری بود و لفظ قانوی اشاره به موطن او نیست، بلکه لفظ کلدانی و اشاره به غیوری اوست. (از قاموس کتاب مقدس). شمعون یا شمعون الصفابن توما معروف به سمعان قانوی منسوب به قاناالجلیل که کوهی است در نزدیکی دمشق، و او از حواریون و شاگردان حضرت مسیح (ع) و استاد مرقس هارونی و صاحب انجیل مرقس بود، و می گویند شمعون انجیل را تألیف کرد، ولی نام خود را از اول آن برداشت و به شاگردش نسبت داد و به نام او کرد و گویند شمعون بسوی مصر آمد و بعد به کشورهای آفریقا و سپس به ایران رفت و در ایران یهودا بدو پیوست و با هم به تبلیغات مسیحی پرداختند. کاهنان یهود مردم را بر ضد آن دو شورانیدند، پس شمعون را با اره دو نیم کردند و یهودا را سر بریدند. (از ملل و نحل ج 2 ذیل ص 35). درباره حضرت مسیح (ع) اختلاف فراوانی هست، گروهی می گویند: پیش از روز قیامت بر زمین فرودمی آید، چنانکه اسلام نیز بر آن عقیده است و گروهی می گویند تا روز رستاخیز نمی آید زیرا پس از اینکه اورا کشتند و به دار آویختند به زمین نازل شد و شمعون صفا او را دید و حضرت با وی سخن گفت و بدو وصیتها کرد، سپس از زمین جدا شد و بسوی آسمان صعود کرد و شمعون صفا وصی او بود. شمعون برترین حواریون بود از لحاظ علم، زهد و ادب، جز اینکه فلوس کار او را خراب کردو خود را شریک وی قرار داد و اوضاع علم او را دگرگون ساخت و آن را با سخن فلاسفه درآمیخت و خاطر او را وسوسه کرد. (از ملل و نحل ج 2 صص 34- 35) : از جهل خویشتن چو خودآگاهی پس سوی خویش فتنه و شمعونی. ناصرخسرو. کشته شدت شمع دین به باد جهالت گمره از آن مانده ای و خیره چو شمعون. ناصرخسرو. ای خردمند مخر خیره خرافاتش که تو باری نه چنوخربط و شمعونی. ناصرخسرو. - شمعون شدن، گمراه شدن. مانند شمعون قانوی که به تشویق فلوس نامی مسائلی به احکام دین مخلوط کرد دستورات دین را با نظر شخص آمیختن: هرکه به شمعخرد ندید رهت پیش تو مدهوش گشت و شمعون شد. ناصرخسرو. - شمعون کردن، گمراه ساختن چون شمعون قانوی: ور نخواهد ماند با تو باغ و خانه خیرخیر خویشتن را رنجه چون داری و چون شمعون کنی. ناصرخسرو. رجوع به ترکیب شمعون شدن شود
شمعون قانوی، شمعون القنانی. نام یکی از دوازده تن حواریون عیسی علیه السلام. (ابن شحنه). شمعون قانوی همان شمعون غیور و یکی از جملۀ دوازده حواری بود و لفظ قانوی اشاره به موطن او نیست، بلکه لفظ کلدانی و اشاره به غیوری اوست. (از قاموس کتاب مقدس). شمعون یا شمعون الصفابن توما معروف به سمعان قانوی منسوب به قاناالجلیل که کوهی است در نزدیکی دمشق، و او از حواریون و شاگردان حضرت مسیح (ع) و استاد مرقس هارونی و صاحب انجیل مرقس بود، و می گویند شمعون انجیل را تألیف کرد، ولی نام خود را از اول آن برداشت و به شاگردش نسبت داد و به نام او کرد و گویند شمعون بسوی مصر آمد و بعد به کشورهای آفریقا و سپس به ایران رفت و در ایران یهودا بدو پیوست و با هم به تبلیغات مسیحی پرداختند. کاهنان یهود مردم را بر ضد آن دو شورانیدند، پس شمعون را با اره دو نیم کردند و یهودا را سر بریدند. (از ملل و نحل ج 2 ذیل ص 35). درباره حضرت مسیح (ع) اختلاف فراوانی هست، گروهی می گویند: پیش از روز قیامت بر زمین فرودمی آید، چنانکه اسلام نیز بر آن عقیده است و گروهی می گویند تا روز رستاخیز نمی آید زیرا پس از اینکه اورا کشتند و به دار آویختند به زمین نازل شد و شمعون صفا او را دید و حضرت با وی سخن گفت و بدو وصیتها کرد، سپس از زمین جدا شد و بسوی آسمان صعود کرد و شمعون صفا وصی او بود. شمعون برترین حواریون بود از لحاظ علم، زهد و ادب، جز اینکه فلوس کار او را خراب کردو خود را شریک وی قرار داد و اوضاع علم او را دگرگون ساخت و آن را با سخن فلاسفه درآمیخت و خاطر او را وسوسه کرد. (از ملل و نحل ج 2 صص 34- 35) : از جهل خویشتن چو خودآگاهی پس سوی خویش فتنه و شمعونی. ناصرخسرو. کشته شدت شمع دین به باد جهالت گمره از آن مانده ای و خیره چو شمعون. ناصرخسرو. ای خردمند مخر خیره خرافاتش که تو باری نه چنوخربط و شمعونی. ناصرخسرو. - شمعون شدن، گمراه شدن. مانند شمعون قانوی که به تشویق فلوس نامی مسائلی به احکام دین مخلوط کرد دستورات دین را با نظر شخص آمیختن: هرکه به شمعخرد ندید رهت پیش تو مدهوش گشت و شمعون شد. ناصرخسرو. - شمعون کردن، گمراه ساختن چون شمعون قانوی: ور نخواهد ماند با تو باغ و خانه خیرخیر خویشتن را رنجه چون داری و چون شمعون کنی. ناصرخسرو. رجوع به ترکیب شمعون شدن شود
بنت شمعون قبطیه مادر ابراهیم پسر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که مقوقس قبطی صاحب اسکندریه و مصر برای آن حضرت هدیه فرستاد. (منتهی الارب). دختر شمعون قبطیه، یکی از دو سریۀ رسول صلوات الله علیه و پیامبر را از او پسری آمد و او را ابراهیم نام کرد و ابراهیم دو سال بیش نزیست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). وفات ماریه در زمان عمر بن الخطاب به سال 14 هجری قمری اتفاق افتاد و در گورستان بقیع مدفون شد. (از حبیب السیر ج 1 چ خیام ص 429). و رجوع به حبیب السیر و مجمل التواریخ والقصص ص 252 شود
بنت شمعون قبطیه مادر ابراهیم پسر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که مقوقس قبطی صاحب اسکندریه و مصر برای آن حضرت هدیه فرستاد. (منتهی الارب). دختر شمعون قبطیه، یکی از دو سریۀ رسول صلوات الله علیه و پیامبر را از او پسری آمد و او را ابراهیم نام کرد و ابراهیم دو سال بیش نزیست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). وفات ماریه در زمان عمر بن الخطاب به سال 14 هجری قمری اتفاق افتاد و در گورستان بقیع مدفون شد. (از حبیب السیر ج 1 چ خیام ص 429). و رجوع به حبیب السیر و مجمل التواریخ والقصص ص 252 شود
مؤمنی بود از آل فرعون. (منتهی الارب). از خدام فرعون که موسی را اخبار نمود به قصد قصاص فرعون. (ازحبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 31). یک تن از سه تن آل فرعون که پنهانی به موسی ایمان آوردند. (یادداشت مؤلف)
مؤمنی بود از آل فرعون. (منتهی الارب). از خدام فرعون که موسی را اخبار نمود به قصد قصاص فرعون. (ازحبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 31). یک تن از سه تن آل فرعون که پنهانی به موسی ایمان آوردند. (یادداشت مؤلف)
رومی عابد. از نسل دان بن یعقوب، از کسانی که مردم مصر را به دین حضرت ابراهیم (ع) دعوت کرد. وی مردی صاحب قوت بود و کسی در آن عصر با وی به قوت بسنده نبود. چون مردم شهر دعوت او را اجابت نکردند، او با ایشان به جنگ پرداخت و سلاح او استخوان شتری بود و خداوند از آن استخوان طعام و شراب مهیا می کرد. اهل شهر به دستیاری زنش او را بند کردند، ولی خدا او را خلاص داد و بر دشمنان پیروز گردانید. (از تاریخ گزیده ص 66و 79). رجوع به فهرست مجمل التواریخ و القصص شود
رومی عابد. از نسل دان بن یعقوب، از کسانی که مردم مصر را به دین حضرت ابراهیم (ع) دعوت کرد. وی مردی صاحب قوت بود و کسی در آن عصر با وی به قوت بسنده نبود. چون مردم شهر دعوت او را اجابت نکردند، او با ایشان به جنگ پرداخت و سلاح او استخوان شتری بود و خداوند از آن استخوان طعام و شراب مهیا می کرد. اهل شهر به دستیاری زنش او را بند کردند، ولی خدا او را خلاص داد و بر دشمنان پیروز گردانید. (از تاریخ گزیده ص 66و 79). رجوع به فهرست مجمل التواریخ و القصص شود
قاضی عبرانیان. وی مردی زورمند و دلیر بود و رمز شجاعت او را در موهایش می دانستند. بعدها زنی زیبا بنام دلیله به اغوای فلسطینیان این راز را کشف کرد و شب هنگام که او در خواب بود موهای او را تراشیدند و سپس وی را دستگیرکردند. شمشون مدت بیست سال در میان قوم اسرائیل قضاوت می کرد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شمسون شود
قاضی عبرانیان. وی مردی زورمند و دلیر بود و رمز شجاعت او را در موهایش می دانستند. بعدها زنی زیبا بنام دلیله به اغوای فلسطینیان این راز را کشف کرد و شب هنگام که او در خواب بود موهای او را تراشیدند و سپس وی را دستگیرکردند. شمشون مدت بیست سال در میان قوم اسرائیل قضاوت می کرد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شمسون شود