شمد. (یادداشت مؤلف). نهالی منقش. (لغتنامۀ دیوان نظام قاری) : به کتان و شمط برافرازیم علم از بام این کبود حصار. نظام قاری. خوشا آن شمطها و آن صاحبی ها که آرند سوغات ما را صواحب. نظام قاری. قسم بداد به سی پارۀ درزیان شمط که گر عزا بودت پیش زین غزا مگذر. نظام قاری
شمد. (یادداشت مؤلف). نهالی منقش. (لغتنامۀ دیوان نظام قاری) : به کتان و شمط برافرازیم علم از بام این کبود حصار. نظام قاری. خوشا آن شمطها و آن صاحبی ها که آرند سوغات ما را صواحب. نظام قاری. قسم بداد به سی پارۀ درزیان شمط که گر عزا بودت پیش زین غزا مگذر. نظام قاری
توابل و دیگ افزار را گویند: قدر تسع شاه بشمطها، یعنی وسعت یک گوسفند با دیگ افزار دارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تابل. ج، شماط، اشماط. (از اقرب الموارد). رجوع به شماط و تابل شود
توابل و دیگ افزار را گویند: قدر تسع شاه بشمطها، یعنی وسعت یک گوسفند با دیگ افزار دارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تابل. ج، شِماط، اشماط. (از اقرب الموارد). رجوع به شماط و تابل شود
نام جزیره سوماترا. (یادداشت مؤلف) : و هذا الحیوان ای زباد لایعیش غالباً الا بالبلاد الحاره کالحبشه و اطراف الصین و اجوده الموجود بشمطری... و ارفع انواع الزباد الشمطری. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 179)
نام جزیره سوماترا. (یادداشت مؤلف) : و هذا الحیوان ای زباد لایعیش غالباً الا بالبلاد الحاره کالحبشه و اطراف الصین و اجوده الموجود بشمطری... و ارفع انواع الزباد الشمطری. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 179)
یوم شمطه. نام جنگی از عرب و آن از جنگهای فجار است و میان بنی هاشم و بنی عبد شمس بوده است. خداش بن زهیر درباره این جنگ گفته است: بانّا یوم شمطه قد اقمنا عمود المجدان له عموداً. (از مجمع الامثال میدانی ص 758). ، جایگاهی است که وقعه ای از وقعات الفجار به این محل مربوط است. (یادداشت مؤلف)
یوم شمطه. نام جنگی از عرب و آن از جنگهای فجار است و میان بنی هاشم و بنی عبد شمس بوده است. خداش بن زهیر درباره این جنگ گفته است: بانّا یوم شمطه قد اقمنا عمود المجدان له عموداً. (از مجمع الامثال میدانی ص 758). ، جایگاهی است که وقعه ای از وقعات الفجار به این محل مربوط است. (یادداشت مؤلف)
بیشروی، بیداد ستمگری، فزونخواهی تجاوز کردن از حد و مرتبه خود دور شدن از حد و مرتبه خویش دور شدن از حق واندازه، جور کردن ستم کردن، دوری کردن از حق، ستم ظلم، زیادن
بیشروی، بیداد ستمگری، فزونخواهی تجاوز کردن از حد و مرتبه خود دور شدن از حد و مرتبه خویش دور شدن از حق واندازه، جور کردن ستم کردن، دوری کردن از حق، ستم ظلم، زیادن