جدول جو
جدول جو

معنی شمسدر - جستجوی لغت در جدول جو

شمسدر
(شِ مَ دَ)
بلغت زند: سیر و ثوم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شِ مَ دَ)
به لغت زند: سیر و ثوم. (ناظم الاطباء). به لغت زند و پازند سیر برادر پیازرا گویند. (آنندراج) (برهان). رجوع به شمسدر شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو. سکنۀ آن 155 تن و آب آن از چشمه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ دَ)
شمندور. معرب چغندر و به همان معنی. (یادداشت مؤلف). رجوع به چغندر و شمندور شود
لغت نامه دهخدا
(شَ سَ)
دهی است از دهستان کنارک بخش شهرستان چاه بهار. سکنۀ آن 350 تن. آب آنجا از چاه و باران. محصول عمده آنجا غلات، ذرت، خرما و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا