جدول جو
جدول جو

معنی شمرطول - جستجوی لغت در جدول جو

شمرطول
(شَ مَ)
شمرطل. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به شمرطل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرغول
تصویر مرغول
دارای پیچ و تاب، مجعّد، برای مثال جوان چون بدید آن نگاریده روی / به سان دو زنجیر مرغول موی (رودکی - ۵۴۴)، کنایه از زلف پیچیده و مجعد، در موسیقی آواز، نغمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
نمناک، نمدار، تر
فرهنگ فارسی عمید
(شَ مَ طَ)
شمرطول. مرد دراز و مضطرب خلقت. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ / شَهَْ رْ)
طوس. طوس یکی از شهرهای باستانی خراسان بود که در حملۀ مغول ویران گشت. اکنون جز خرابه هایی از آن بجای نمانده است. در مجاورت این شهر که در 24کیلومتری شمال باختری شهر مشهد واقع است آرامگاه فردوسی قرار دارد
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ)
قلعۀ محکمی است در خراسان در چهارفرسنگی نساء و اعراب آن را جمغول نامند. (از انساب سمعانی) (از معجم البلدان). (معرب چمغول). قلعۀ استواری در خراسان قدیم، که بین آن و نسا چهار فرسنگ بود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
اسم نبطی درختی است به قدر درخت انار برگش به باریکی موی و بهم پیچیده و با رطوبت چسبنده مانند عسل و تند بوی و تلخ. (از تحفۀ حکیم مؤمن). مرطوشه
لغت نامه دهخدا
از ساخته های فارسی گویان مرسله بنگرید به مرسله فرستاده شده. توضیح این لفظ بقانون عربی غلط است چه رسل فعل ماضی لازم است و اسم مفعول ندارد و بجای آن در عربی مرسل گفته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغول
تصویر مرغول
پیچ و تاب باشد، موی پیچیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
نمناک
فرهنگ لغت هوشیار
ناکس فرومایه ناکس سفله، فرومایه پست: و بدین شرحهاء مفصل و بیانهاء موکد و فصلهاء معتمد و موکد مرین قصیده را که بر مثال جسدی مهمل و مبدد و مطروح ومرذول و معزول بود مطرح کرده شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شملول
تصویر شملول
گراد (جامه کهنه)، پراکنده جدا جدا، نو شاخه، اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمردل
تصویر شمردل
سبکسر جوان خام، تند رو، نیکروی، نیکخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمروج
تصویر شمروج
ریز بافته تنک بافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمروخ
تصویر شمروخ
بنگرید به شمراخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمرطل
تصویر شمرطل
بد اندام، دراز و کج: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغول
تصویر مرغول
((مَ))
پیچیده، زلف پیچیده و مجعد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرذول
تصویر مرذول
((مَ))
ناکس، سفله، فرومایه، پست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
((مَ))
نم دار، نمور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
نمدار، نمناک، نمور، تر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
Clammy, Damp, Humid, Moist, Wet
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
humide, mouillé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آن که در شبیه خوانی نقش شمر را داردلغت نامه ی دهخداج۱۷/ص۵۷۴۲کسی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
nemli, ıslak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
lembab, lembap, basah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
नम , उमसदार , गीला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
umido, bagnato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
вологий , вологий , мокрий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
húmedo, mojado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
vochtig, nat
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
влажный , влажный , мокрый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
wilgotny, mokry
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
feucht, nass
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
úmido, molhado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرطوب
تصویر مرطوب
축축한 , 습기 있는 , 젖은
دیکشنری فارسی به کره ای