- شمخال
- حربه آتشی که سر پر که سربازان قدیم به کار می بردند
معنی شمخال - جستجوی لغت در جدول جو
- شمخال ((شَ))
- حربه آتشی سرپر که سربازان قدیم بکار می بردند
- شمخال
- تفنگ سر پر و سنگین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی تفنگ گلوله یی یا ساچمه یی سریر که در قدیم متداول بود
چپ رو در روی راست شتر تند رو
نوعی تفنگ یا تپانچۀ سرپر
سازی محلی از جنس فلز و از خانوادۀ نی
اپاختر
طبع، خوی، عادت خلق، چپ مقابل جنوب
خراش، اثری که از ناخن یا آلتی نوک تیز بر روی چیزی پیدا می شود، زخم کوچک و سطحی بر روی پوست
مقابل یمین، طرف چپ، سمت چپ
مقابل جنوب، در علم جغرافیا طرف دست چپ کسی که رو به مشرق ایستاده باشد
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، بدشگون، مرخشه، تخجّم، نحس، نامیمون، مشوم، نافرّخ، نامبارک، سیاه دست، بدقدم، سبز قدم، مشئوم، میشوم، بداغر، بدیمن، شنار، خشک پی، سبز پا، پاسبز، منحوس
مقابل جنوب، در علم جغرافیا طرف دست چپ کسی که رو به مشرق ایستاده باشد
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، بدشگون، مرخشه، تخجّم، نحس، نامیمون، مشوم، نافرّخ، نامبارک، سیاه دست، بدقدم، سبز قدم، مشئوم، میشوم، بداغر، بدیمن، شنار، خشک پی، سبز پا، پاسبز، منحوس