- شمجاران
از توابع خیررود کنار شهرستان نوشهر
معنی شمجاران - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی و جزو سپاه پیران ویسه در زمان افراسیاب تورانی
(هََ مْ)
لغت نامه دهخدا
شهرکی است به نزدیکی رود کسوان نهاده است (از ماوراءالنهر) و مردم اندک اند. (حدود العالم)
(بُ)
لغت نامه دهخدا
این + حرف ربط چه، این چیز. این امر. مقابل آنچه: اینچه بر لفظبونصر رفت در این مجلس فراکردندتا به امیر رسانیدند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 605) ، دریده گردانیدن، یقال: اوهیت السقاء. (منتهی الارب). دریده گردانیدن مشک و یا ریسمان را. دریده گردانیدن مشک را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کفیده گردانیدن، سست و فروهشته کردن. (ناظم الاطباء). شلشله گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی) ، گول گردانیدن. (ناظم الاطباء)
(شَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خیررود کنار بخش مرکزی شهرستان نوشهر. آب آن از رودخانه. محصول عمده آنجا برنج و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
پرتاب کردن بمب از بالا بر روی زمین و ریختن بمبهای پیاپی بموضعی، بمباردمان
بمباردمان، فرو ریختن پیاپی بمب از هواپیما بر روی اهداف از پیش تعیین شده
