جدول جو
جدول جو

معنی شمایل - جستجوی لغت در جدول جو

شمایل
(دخترانه)
خوبیها و خصلتهای نیکو و پسندیده، شکل و صورت
تصویری از شمایل
تصویر شمایل
فرهنگ نامهای ایرانی
شمایل
فتن
تصویری از شمایل
تصویر شمایل
فرهنگ واژه فارسی سره
شمایل
خویها، طبعها
تصویری از شمایل
تصویر شمایل
فرهنگ لغت هوشیار
شمایل
طبع ها، خوی ها، شکل، صورت، جمع واژۀ شمال و شمیله
تصویری از شمایل
تصویر شمایل
فرهنگ فارسی عمید
شمایل
((شَ یِ))
جمع شمال و شمله، طبع ها، خوی ها، شکل، صورت، تصویر بزرگان دینی و مذهبی
تصویری از شمایل
تصویر شمایل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تمایل
تصویر تمایل
گرایش، دلبستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حمایل
تصویر حمایل
جواهر و زرینه که زنان در گردن اندازند و از زیر بغل بدر آورند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
تبختر در راه رفتن، چسبیدن، میل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمائل
تصویر شمائل
خویها و طبعها، جمالیات
فرهنگ لغت هوشیار
به گونه رمن پنجه شاخه ها شاخه های کوچکی که بر سر یک شاخه روید، پاره پاره ها جامه های پاره، پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
اپاختری باختری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
اظهار میل و رغبت کردن، به طرفی یا به چیزی مایل شدن، به یک سو کج شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمایل
تصویر حمایل
حماله ها، دوال شمشیرها، بند شمشیرها، جمع واژۀ حماله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
((تَ یُ))
اظهار میل و رغبت کردن، به سوی چیزی کج شدن، گرایش، میل، عاطفه، احساس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمایل
تصویر حمایل
((حَ یِ))
بند شمشیر و آن چه به شانه و پهلو آویزند، قرآن کوچکی که به بغل آویزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمایل
تصویر تمایل
Inclination, Proclivity, Willingness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شمالی
تصویر شمالی
Northerly, North
دیکشنری فارسی به انگلیسی
склонность , склонность , готовность
دیکشنری فارسی به روسی
Neigung, Bereitschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
нахил , схильність , готовність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
北方的 , 北部的
دیکشنری فارسی به چینی
inclinação, propensão, disposição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
inclinazione, propensione, disponibilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
inclinación, proclividad, disposición
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
inclination, propension, volonté
دیکشنری فارسی به فرانسوی