- شمارگذاری (شُ گُ)
شماره گذاری. شماره زدن: ماشین شمارگذاری غله. (یادداشت مؤلف)
معنی شمارگذاری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(گُ)
لغت نامه دهخدا
وکالت: صری، کارگذاری کردن. (منتهی الارب) ، عمل مأمور وزارت خارجه در شهرهای ایران، برای قضاوت در امور دعاوی تبعۀ خارجه بر ایرانیان و بالعکس.
، محل قضاء کارگذار.
- کارگذاری کردن، کفایت. (بحر الجواهر). عمل کارگزار: کفاه مؤنه کفیاً. (منتهی الارب)
، محل قضاء کارگذار.
- کارگذاری کردن، کفایت. (بحر الجواهر). عمل کارگزار: کفاه مؤنه کفیاً. (منتهی الارب)
((~. گُ))
فرهنگ فارسی معین
تعیین کردن یا نوشتن شماره چیزی، دایره ای در اداره راهنمایی و رانندگی که کارش تعیین شماره وسیله نقلیه هاست
