- شماتیک ((ش))
- دارای طرح کلی، مربوط به شما
معنی شماتیک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تک ندارد سر شکستگان سر کوفتگان
ماده سرخرنگی که زنان به لب مالند، روژلب، لوازم آرایش بانوان فرانسوی گنجار گلگونه ای که زنان درآرایش به کاربرند ماده ای سرخ که زنان بلب مالند
از انواع لوازم آرایش که با آن لب ها را رنگ کنند، روژ لب
ماده ای رنگی که از مواد شیمیایی تهیه می شود و زنان برای رنگ کردن لب خود به کار می برند، روژلب
مشکوک
عقیده ای، آیینی، از روی عقیده قاطع فرانسوی بنباوریک زبانزد فرزانی
افسانه ای، قهرمان وار، شاعرانه، جالب، سبک ادبی که در اوائل قرن نوزدهم در فرانسه و انگلستان پیدا شد و اصول ادبیات کلاسیک را کنار گذاشته و بجای تقلید از قدماء سبک جدیدی اختیار کردند فرانسوی داستان پردازیک شورمند داستانی افسانه یی، اثری شعری وابسته بسبک رمانتیسم
جمع تمتان تمتین، رشته های تاژ (خیمه) رسن های چادر
آزمایش، ممارست، تجربه فرانسوی آزمون، کاریک
پیوستگی، محبت آمیز جذاب جالب توجه، دستگاه مرکزی عصبی نباتی (خود کار) که تحت اراده شخص نیست. مرکز این دستگاه عبارت از 23 زوج عقده عصبی است که در طرفین ستون فقرات به شکل زنجیری از بالا به پایین کشیده شده. این عقده ها شبیه به دانه تسبیح میباشد. دستگاه سمپاتیک از طرفی به وسیله شاخه های ارتباطی با سلسله اعصاب ارادی مربوط است و از طرفی دیگر رشته رشته شده و به شکل شبکه ای اطراف عروق و احشا را فرا میگیرد شبکه هایی قبل از تقسیم در اعضا تشکیل میدهد که بین این شبکه ها عقده هایمحیطی وجود دارند
عصب مزبور درشت ترین عصب بدن است و از بریدگی بزرگ نسایی در زیر عضله هرمی لگن خارج میشود، عرض این عصب در ابتدا حتی به 5/1 سانتیمتر نیز میرسد فرانسوی سرینیک مربوط به تهیگاه، معمولا نام سیاتیک به عصب نسائی بزرگ (عصب سیاتیک بزرگ) اطلاق میشود. این عصب از راس مثلث شبکه خاجی تولید و در حقیقت دنباله این راس است. عصب مزبور درشت ترین عصب بدن است و از بریدگی بزرگ نسائی در زیر عضله هرمی از لگن خارج میشود. عرض این عصب در ابتدا حتی به 5، 1 سانتیمتر نیز میرسد. ابتدا در سرین به طور مایل و بعد در ناحیه خلفی ران تا حفره رکبی قائما پایین میاید. و از آن جا به بعد به دو شاخه انتهایی تقسیم میشود. عصب مذکور در سرین به وسیله عضطه سرینی بزرگ پوشیده میشود و در ناودانی که بین استخوان و رگ و برآمدگی بزرگ استخوان رانی است پایین میاید و یکی از نقاط دردناک این عصب دو همین محل است عرق النسا بزرگ عرق النسا عصب نسائی بزرگ، درد مربوط به عصب سیاتیک را نیز به نام سیاتیک را نیز به نام سیاتیک خوانند و آن عبارت از درد شدیدی است که در سرتاسر این عصب حس میشود خصوصا در ناحیه سرینی وجع عرق النسا. یا سیاتیک بزرگ. سیاتیک. یا سیاتیک کوچک. عصبی است که جدا میگردد و از زیر عضله هرمی از لگن خارج میشود و محل خروج آن در عقب کنار داخلی عصب نسائی بزرگ است و در ناحیه سرینی به دو شاخه عضلانی و جلدی تقسیم میگردد نسائی کوچک
جامه پاره پاره ژنده
جمع شمراخ، خوشه های انگور
به گونه رمن یاوه ها بیهوده ها
به گونه رمن پنجه شاخه ها شاخه های کوچکی که بر سر یک شاخه روید، پاره پاره ها جامه های پاره، پریشان
عمل، تجربۀ علمی، آزمایش
بزرگ ترین عصب بدن که مربوط به اندام تحتانی است، در پزشکی درد شدید و تیرکشنده در کمر، لگن و زانو که به دلیل فشار به عصب سیاتیک بروز می کند، عرق النسا
مملوک ها، بنده ها، برده ها، غلام ها، جمع واژۀ مملوک
از فراوان ترین کانی های آهن دار که به رنگ قرمز است
مربوط به رمانتیسم، آنچه احساسات و عواطف در آن بارز باشد، شاعرانه، احساساتی، خیال پرداز
رنگ دانۀ محتوی آهن که از تجزیۀ هموگلوبین به دست می آید
دلباخته، کورکورانه، به مرامی تاسی کردن فرانسوی دین نمودار متعصب در دین و مذهب، طرفداری شدید یک فرقه یک حزب احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرانسوی جهابیک
کندر رومی
جمع مملوک، بردگان زر خریدان، جمع مملوک: غلامان بندگان، گروهی از غلامان شاهان که بعدها بسلطنت نواحی مختلف رسیدند
فرانسوی ریسه برگ از گیاهان گیاهی خزه مانند ازدسته ّ هپاتیک ها
فرانسوی خوناهن ماده قرمزرنگ آهن دارموجود در گلبولهای قرمزخون که باترکیب یک ماده پروتیدی موسوم به گلوبین هموگلوبین رامیسازد
فرانسوی خونسنگ گونه ای اخراکه آنرااخرای قرمز گویند
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
محبت آمیز، جالب توجه، دستگاه عصبی مرکزی که به شکل زنجیری در دو طرف ستون مهره ها قرار دارد
مربوط به تهیگاه، نام سیاتیک به عصب نسائی بزرگ اطلاق می شود، درد مربوط به عصب سیاتیک را نیز به نام سیاتیک خوانند و آن عبارت از درد شدیدی است که در سرتاسر این عصب حس می شود