دهی است از دهستان مینوحی بخش قصبۀ معمرۀ شهرستان آبادان. سکنۀ آن 800 تن. آب آن از شطالعرب و لوله کشی. محصول عمده آنجا خرما و انگور. راه آنجا ماشین رو و صنایع دستی زنان حصیربافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان مینوحی بخش قصبۀ معمرۀ شهرستان آبادان. سکنۀ آن 800 تن. آب آن از شطالعرب و لوله کشی. محصول عمده آنجا خرما و انگور. راه آنجا ماشین رو و صنایع دستی زنان حصیربافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
از عشایر منطقۀ بلقاء و گفته اند که بطنی است از بلی از قضاعه که تقریباً از 314 سال پیش به بلقاء آمده و سکنۀ آن 150 تن است و در طبربور واقع درشمال عمان باشند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 580)
از عشایر منطقۀ بلقاء و گفته اند که بطنی است از بلی از قضاعه که تقریباً از 314 سال پیش به بلقاء آمده و سکنۀ آن 150 تن است و در طبربور واقع درشمال عمان باشند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 580)
تصغیر شعفه. (اقرب الموارد). گیسوهای خرد. - امثال: ما علی رأسه الا شعیفات، یعنی نیست بر سراو مگر موی چند از گیسو، درباره مفلس بی چیز گویند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). موی چند از گیسو. (آنندراج). و رجوع به شعفه شود
تصغیر شَعَفه. (اقرب الموارد). گیسوهای خرد. - امثال: ما علی رأسه الا شعیفات، یعنی نیست بر سراو مگر موی چند از گیسو، درباره مفلس بی چیز گویند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). موی چند از گیسو. (آنندراج). و رجوع به شعفه شود
قبیله ای از اعراب برّ نجدند که در نواحی بندر هندیان در کنار رود خانه زیدون در زمستان و تابستان در چادرهای سیاه زندگانی کنند و در خانه گلین نشستن را عار دانند و حکومت بندر هندیان و مضافات آن را تصاحب نموده اند و معیشت آنها از زراعت دیمی و گله داری است و زبان آنها عربی است. (از فارسنامۀ ناصری ص 331)
قبیله ای از اعراب برّ نجدند که در نواحی بندر هندیان در کنار رود خانه زیدون در زمستان و تابستان در چادرهای سیاه زندگانی کنند و در خانه گلین نشستن را عار دانند و حکومت بندر هندیان و مضافات آن را تصاحب نموده اند و معیشت آنها از زراعت دیمی و گله داری است و زبان آنها عربی است. (از فارسنامۀ ناصری ص 331)
شهرکی است به شام بر لب رود نهاده بسیارنعمت. (حدود العالم) .شهرکی است (از جزیره) بر لب رود فرات نهاده و به حدود شام پیوسته. (حدود العالم). در معجم البلدان سمیساط (دوسین) آمده است. رجوع به معجم البلدان شود
شهرکی است به شام بر لب رود نهاده بسیارنعمت. (حدود العالم) .شهرکی است (از جزیره) بر لب رود فرات نهاده و به حدود شام پیوسته. (حدود العالم). در معجم البلدان سمیساط (دوسین) آمده است. رجوع به معجم البلدان شود
دهی است از دهستان سیس، بخش شبستر، شهرستان تبریز. واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری شبستر، و 4هزارگزی راه شوسۀ صوفیان به سلماس، و 2هزارگزی خط آهن جلفا. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل و 1910 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوب است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان سیس، بخش شبستر، شهرستان تبریز. واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری شبستر، و 4هزارگزی راه شوسۀ صوفیان به سلماس، و 2هزارگزی خط آهن جلفا. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل و 1910 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و حبوب است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند. و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
از قبائل عرب ساکن مصر هستند که نسب آنان به عربهای حجاز میرسد و در قنا و اسوان سکونت دارند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 819) نام طائفه ای است منسوب به وادی علاقی که نسب آنان به عقیل بن ابی طالب میرسد. و اکنون در منطقه ای مابین دو شهر مضیق و کرسکو در سودان ساکنند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 819)
از قبائل عرب ساکن مصر هستند که نسب آنان به عربهای حجاز میرسد و در قنا و اسوان سکونت دارند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 819) نام طائفه ای است منسوب به وادی علاقی که نسب آنان به عقیل بن ابی طالب میرسد. و اکنون در منطقه ای مابین دو شهر مضیق و کرسکو در سودان ساکنند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 819)