محمد بن عبدالحی شبینی شافعی. نحوی و ادیب و محدث از دانشمندان قرن 13 هجری قمری از آثار اوست: حاشیه ای بر خاتمۀ الفیۀ ابن مالک در نحو. و حاشیه ای بر الجامعالصغیر در حدیث. (از المعجم المؤلفین ج 10 ص 131) احمد میهی شبینی نعمانی. فقیه، متکلم. از آثاراوست: هدایهالمرید شرح بر جوهرالفرید در توحید. حاشیۀ شرح شصت مسأله در فقه شافعی. در سال 1263 هجری قمری حیات داشته است. (از معجم المؤلفین ج 2 ص 191)
محمد بن عبدالحی شبینی شافعی. نحوی و ادیب و محدث از دانشمندان قرن 13 هجری قمری از آثار اوست: حاشیه ای بر خاتمۀ الفیۀ ابن مالک در نحو. و حاشیه ای بر الجامعالصغیر در حدیث. (از المعجم المؤلفین ج 10 ص 131) احمد میهی شبینی نعمانی. فقیه، متکلم. از آثاراوست: هدایهالمرید شرح بر جوهرالفرید در توحید. حاشیۀ شرح شصت مسأله در فقه شافعی. در سال 1263 هجری قمری حیات داشته است. (از معجم المؤلفین ج 2 ص 191)
چوبین. چوبینه. لقبی است بهرام چوبین (بهرام ششم) رئیس خانوادۀ مهران سردار بزرگ ایران در دوره ساسانی را. (فرهنگ فارسی معین). بلعمی در ترجمه تاریخ طبری گوید: ’او را بهرام چوبین خواندند و گروهی گفتند او را شوبین خواندند نه چوبین و اصل شوبین آن بود که او به خردگی به حرب شده بود و بر در ری مردی را ضربتی زده بود و از سر تا کوهۀ زین فروآورده بود و مردمان به نظارۀ آن می شدندو هر زمان مر یکدیگر را همی گفتند: شو بین آن ضربت را. پس او را این لقب کردند و این درست تر است. اما پیداست که این وجه تسمیه ساختگی است و شوبین صورتی ازچوبین است: سی یک پادشاه بیرون از بهرام شوبین و شهربراز. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 19). در وقت انصراف از محاربه ای بهرام شوبین خواست [درفش کاویان را از اصفهانیان بستاند. (ترجمه محاسن اصفهان ص 86). رجوع به بهرام چوبین و چومین و چوبینه شود
چوبین. چوبینه. لقبی است بهرام چوبین (بهرام ششم) رئیس خانوادۀ مهران سردار بزرگ ایران در دوره ساسانی را. (فرهنگ فارسی معین). بلعمی در ترجمه تاریخ طبری گوید: ’او را بهرام چوبین خواندند و گروهی گفتند او را شوبین خواندند نه چوبین و اصل شوبین آن بود که او به خردگی به حرب شده بود و بر در ری مردی را ضربتی زده بود و از سر تا کوهۀ زین فروآورده بود و مردمان به نظارۀ آن می شدندو هر زمان مر یکدیگر را همی گفتند: شو بین آن ضربت را. پس او را این لقب کردند و این درست تر است. اما پیداست که این وجه تسمیه ساختگی است و شوبین صورتی ازچوبین است: سی یک پادشاه بیرون از بهرام شوبین و شهربراز. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 19). در وقت انصراف از محاربه ای بهرام شوبین خواست [درفش کاویان را از اصفهانیان بستاند. (ترجمه محاسن اصفهان ص 86). رجوع به بهرام چوبین و چومین و چوبینه شود
صفت و حالت دوبین. لوچی. احوالی. کاژی. (از یادداشت مؤلف). دوتا دیدن هر شیئی. رجوع به دوبین شود: اگر تو دیده وری نیک و بد ز حق بینی دوبینی از قبل چشم احول افتاده ست. سعدی. ، نفاق و ریاکاری و بی حقیقتی. (ناظم الاطباء). دورویی. منافقی: جمعه با زوجه خود گفت شبی که مرا بر تو ز آدینه شکی است زوجه اش گفت دوبینی بگذار پیش من جمعه و آدینه یکی است. شهاب تبریزی. ، ثنویت. اعتقاد به وجود دو خدا: هست آیین دوبینی ز هوس قبلۀ عشق یکی باشد و بس. جامی
صفت و حالت دوبین. لوچی. اَحوالی. کاژی. (از یادداشت مؤلف). دوتا دیدن هر شیئی. رجوع به دوبین شود: اگر تو دیده وری نیک و بد ز حق بینی دوبینی از قبل چشم احول افتاده ست. سعدی. ، نفاق و ریاکاری و بی حقیقتی. (ناظم الاطباء). دورویی. منافقی: جمعه با زوجه خود گفت شبی که مرا بر تو ز آدینه شکی است زوجه اش گفت دوبینی بگذار پیش من جمعه و آدینه یکی است. شهاب تبریزی. ، ثنویت. اعتقاد به وجود دو خدا: هست آیین دوبینی ز هوس قبلۀ عشق یکی باشد و بس. جامی
عبدالرحمن بن محمد، ملقب به زین الدین بن شمس الدین خطیب شربینی. فقیه شافعی مصری دارای تألیفاتی است و در 1014 هجری قمری در مکه درگذشته است. (از معجم المطبوعات) شمس الدین محمد بن احمد خطیب شافعی. مردی پرهیزگار و دانشمند و دارای تألیفات بسیار است و در 977 میلادی درگذشته است. (معجم المطبوعات) شیخ الاسلام عبدالرحمن. از دانشمندان و بزرگان عصر خود بود و دارای تألیفات بسیار است و در 1326 هجری قمری درگذشت. (از معجم المطبوعات)
عبدالرحمن بن محمد، ملقب به زین الدین بن شمس الدین خطیب شربینی. فقیه شافعی مصری دارای تألیفاتی است و در 1014 هجری قمری در مکه درگذشته است. (از معجم المطبوعات) شمس الدین محمد بن احمد خطیب شافعی. مردی پرهیزگار و دانشمند و دارای تألیفات بسیار است و در 977 میلادی درگذشته است. (معجم المطبوعات) شیخ الاسلام عبدالرحمن. از دانشمندان و بزرگان عصر خود بود و دارای تألیفات بسیار است و در 1326 هجری قمری درگذشت. (از معجم المطبوعات)
دهی جزء دهستان ایجرود، بخش حومه شهرستان زنجان. سکنۀ آن 585 تن. آب آن از رود خانه سجاس رود و محصول آن غلات و انگور و میوه های قلمستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) ، به رنگ بلور، سخت سپید. سخت پاکیزه و بی آمیغ: یخ بلوری. (یادداشت مرحوم دهخدا)
دهی جزء دهستان ایجرود، بخش حومه شهرستان زنجان. سکنۀ آن 585 تن. آب آن از رود خانه سجاس رود و محصول آن غلات و انگور و میوه های قلمستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) ، به رنگ بلور، سخت سپید. سخت پاکیزه و بی آمیغ: یخ بلوری. (یادداشت مرحوم دهخدا)
شهری است به مغرب و از آن شهر است ابوعلی شلوبینی نحوی. (منتهی الارب). ابوعلی عمر... شلوبین یا شلوبینی از علمای بزرگ نحو و ادب بوده و تألیفات بسیاری داشته است و کلمه شلوبین از ریشه سالبرنا گرفته شده است که بندری در ایالت غرناطه می باشد. (ترجمه مقدمۀ ابن خلدون ذیل ص 1233)
شهری است به مغرب و از آن شهر است ابوعلی شلوبینی نحوی. (منتهی الارب). ابوعلی عمر... شلوبین یا شلوبینی از علمای بزرگ نحو و ادب بوده و تألیفات بسیاری داشته است و کلمه شلوبین از ریشه سالبرنا گرفته شده است که بندری در ایالت غرناطه می باشد. (ترجمه مقدمۀ ابن خلدون ذیل ص 1233)
ابن محمد بن عبدالله ازدی شلوبینی (شلوبین) ، مکنی به ابوعلی. نحوی و لغوی قرن ششم و هفتم هجری. وی بسال 562 ه. ق. در اشبیلیه تولد یافت و در همین شهر بسال 645 ه. ق. درگذشت. اوراست: 1- تعلیقی بر کتاب سیبویه. 2- التوطئه، که خلاصه ای از ’القوانین’ خود مؤلف است. 3- شرح مقدمۀ جزولیه، در نحو. 4- القوانین، در علم زبان عربی. شلوبینی نسبت است به قلعۀ شلوبین یا شلوبینیه در جنوب اندلس. (از الاعلام زرکلی از وفیات الاعیان ج 1 ص 382، و روض المناظر ابن شحنه)
ابن محمد بن عبدالله ازدی شلوبینی (شلوبین) ، مکنی به ابوعلی. نحوی و لغوی قرن ششم و هفتم هجری. وی بسال 562 هَ. ق. در اشبیلیه تولد یافت و در همین شهر بسال 645 هَ. ق. درگذشت. اوراست: 1- تعلیقی بر کتاب سیبویه. 2- التوطئه، که خلاصه ای از ’القوانین’ خود مؤلف است. 3- شرح مقدمۀ جزولیه، در نحو. 4- القوانین، در علم زبان عربی. شلوبینی نسبت است به قلعۀ شلوبین یا شلوبینیه در جنوب اندلس. (از الاعلام زرکلی از وفیات الاعیان ج 1 ص 382، و روض المناظر ابن شحنه)