- شلوار
- جامه ای که مردان و گاهی زنان پوشند و آن از کمر تا قوزک پاها را میپوشانند
معنی شلوار - جستجوی لغت در جدول جو
- شلوار
- پوشاکی که از کمر تا پشت پا را می پوشاند، تنبان
- شلوار ((شَ))
- نوعی لباس که معمولاً مردان پوشند و از کمر تا مچ پا را می پوشاند، تنبان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میدان و خیابانی که باغچه ها و چمنها و درختان بسیار دارد و محل گردش عموم است بلوار
پارچه سفید پنبه ای آهار داری که از آن پیراهن و زیر جامه سازند
تخته بزرک
مقدار باریک خر، مقیاسی است برای وزن. توضیح طبق قانون مصوب 1304 ه. ش. یک خروار (با 3000 000 درهم) 300 کیلوگرم. ولی طبق معمول یک خروار 100 من تبریز 00، 297 کیلوگرم 64، 654 پوندانگلیسی. 3 خروار یک تن کوتاه (تقریبا) 92، 1963 پوندانگلیسی. 2، 7 خروار یک تن (تقریبا) 24، 2291 پوندانگلیسی
هر که لایق و سزاوار پادشاهان باشد
نوعی پارچۀ نخی نازک سفید و آهاردار
تختۀ بزرگ و ستبر و دراز که از تنۀ درخت بریده باشند
هر چیز خوب و گران مایه، ویژگی آنچه درخور و لایق شاه باشد، با حالت شاهانه
تیرهای بزرگ چوبی که در ساختن سقف خانه به کار می رفت، چوب های چهارتراش دراز و ضخیم
دلاور، دلیر، بی باک
خوبی، حسن و جمال، فربهی ریاضت کشیدن
بندی که شلوار را بدان محکم بندند بند شلوار
بند شلوار
تمیز شلوار نقی العرض نظیف السراویل عفیف
جامه نازکی که در زیر شلوار پوشند
جامه نازکی که در زیر شلوار پوشند
ویژگی آنکه شلوار گشاد دارد، کنایه از تنبل، تن پرور
کیفیت فراخ شلوار
آنکه پاچه های شلوارش گشاد باشد، تن پرور کاهل
جورابی که همراه با شلواری از همان جنس و چسبیده به آن بافته شده باشد