جدول جو
جدول جو

معنی شلمغانیه - جستجوی لغت در جدول جو

شلمغانیه
(شَ مَ نی یَ)
عزاقریه. پیروان محمد بن علی بن ابی العزاقر که عزاقریه نیز نامیده میشوند. رجوع به شلمغانی و عزاقریه شود
لغت نامه دهخدا
شلمغانیه
پیروان ابو جعفر شلمغانی وی در آغاز یار حسین بن روح سیمین جانشین پیشوای دوازدهم بود ولی سرانجام کوشید به جای او بنشیند و در کوتاه زمانی خود را پیامبر و سپس خدا خواند و به بد گویی از فرزندان علی علیه السلام پرداخت
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ مَ)
ابوجعفر محمد بن علی معروف به ابن ابی العزاقر از مردم شلمغان از قرای واسط بود و اواز جمله کسانی است که به مخالفت با حسین بن روح و مذهب او پرداخت و خود مذهبی جدید آورد که پیروانش را به نام خود او عزاقریه یا شلمغانیه مینامند. او یکی از کتّاب بغداد و یکی از مؤلفین و علمای شیعۀ امامیه بود و قبل از تأسیس مذهب پیش طایفۀ امامیه مقامی بلند داشت و مؤلفاتش مورد رجوع و استفادۀ امامیه بود، چنانکه حسین بن روح به محض اینکه به مقام ابوجعفر عمری نشست به خانه او رفت و در غیبت خود نیز او را به نیابت خویش منصوب کرد و در این مدت او سفیر و رابط بین مردم و حسین بن روح بود و توقیعات حضرت قائم به توسط حسین بن روح به دست شلمغانی صادر می شد و مردم برای رفع حوائج و حل مهمات خود به او مراجعه می نمودند. تاریخ خروج شلمغانی تقریباً از حدود سال 304- 311 هجری قمری آغاز شده و گویا از ابتدا هم نظر او گرفتن مقام حسین بن روح و ’باب’ قلم دادن خود به جای او بوده و بعداً کار ادعای او بالا گرفته و دعوی نبوت و الوهیت نیز کرده است. شلمغانی به موصل و بغداد رفت ودر آنجا طرفداران و پیروان فراوانی پیدا کرد و مذهب عزاقریه اوج گرفت. از مشاهیر کسانی که بدو گرویدند حسین بن القاسم وزیر مقتدر خلیفه و ابوجعفر بن بسطام وابوعلی بن بسطام از کتاب و بزرگان شیعه بودند. شلمغانی و ابن ابی عون را در سال 322 هجری قمری به امر خلیفه گردن زدند و سپس جسد ایشان را به دار آویختند و نعش آن دو را سوخته و خاکسترشان را به آب دجله دادند. شلمغانی احکام دین خود را در کتابی به نام (الحاسه السادسه) تدوین کرده بود. از تألیفات دیگر اوست: 1- کتاب التکلیف. 2- ماهیه العصمه. 3- المباهله. 4- المعارف. 5- الایضاح. 6- فضایل العمرتین. 7- الانوار. 8- التعلیم. 9- الزهاد و التوحید. 10- الغیبه. (از خاندان نوبختی صص 231- 222). و رجوع به فهرست همین مأخذ، کامل ابن اثیر ج 8 ص 110، فهرست غیبت طوسی، معجم الادبا، نامۀ دانشوران ج 2 ص 747 و مادۀ عزاقریه شود
لغت نامه دهخدا
(کِلْ لِ نی یَ)
امراءه کلمانیه، زن بسیارکلام و پرگوو زبان آور. (ناظم الاطباء). و رجوع به کلمانی شود
لغت نامه دهخدا
(سَ نی یَ)
نام فرقه ای از غلاه معتقدبه الوهیت سلمان فارسی. (از خاندان نوبختی ص 257)
لغت نامه دهخدا
(لُ یِ)
کامیل. رمان نویس بلژیکی، از جملۀ طبیعیون، مولد ایکسل - بروکسل (1844-1913 میلادی)
پیر. ستاره شناس فرانسوی، مولد سن سور نزدیک ویر (1676-1757 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ)
نام قریه ای است از واسط که اکنون خراب است و از آنجاست ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی العزاقر. (از انجمن آرا) (آنندراج) (از خاندان نوبختی ص 222)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منسوب به لمغان. موضع و ناحیتی است در جبال غزنه. (سمعانی ورق 496)
لغت نامه دهخدا
گروهی که سلمان پارسی را خدا می دانستند و واژه (مسلمان) را برگرفته از سلمان
فرهنگ لغت هوشیار