دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان. سکنۀ آن 2000 تن. آب آن از رود خانه شلمان رود. محصول عمده آن برنج، ابریشم و نیشکر و صیفی. راه آن ماشین رو. بنگاه کشاورزی تهیۀ خرید پیله و 15 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان. سکنۀ آن 2000 تن. آب آن از رود خانه شلمان رود. محصول عمده آن برنج، ابریشم و نیشکر و صیفی. راه آن ماشین رو. بنگاه کشاورزی تهیۀ خرید پیله و 15 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
پسران زیبارویی که در بهشت خدمتگذار زنان بهشتی خواهند بود، برای مثال مگر لشکرگه غلمان خلدند / سرادقشان زده دیبای اخضر (ناصرخسرو۱ - ۲۶۵)، پادشاها کحل چشم حور و غلمان خاک تو / صدهزاران رحمت حق بر روان پاک تو (سلمان ساوجی - ۵۱۰)، غلام
پسران زیبارویی که در بهشت خدمتگذار زنان بهشتی خواهند بود، برای مِثال مگر لشکرگه غلمان خلدند / سرادقشان زده دیبای اخضر (ناصرخسرو۱ - ۲۶۵)، پادشاها کحل چشم حور و غلمان خاک تو / صدهزاران رحمت حق بر روان پاک تو (سلمان ساوجی - ۵۱۰)، غلام
دهی است از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر. سکنۀ آن 300 تن. آب آنجا از چاه. محصول عمده آنجا غلات و تنباکو و پیاز است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر. سکنۀ آن 300 تن. آب آنجا از چاه. محصول عمده آنجا غلات و تنباکو و پیاز است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
میرزا سلمان، از اهل اصفهان و بسیار خوش طبع و صحبت دوست بود. در زمان شاه مرحوم (شاه طهماسب اول) در دفتر کار میکرد در دورۀ شاه اسماعیل دوم بوزارت رسید و در زمان شاه سلطان محمد وزیراعظم، بلکه امیر اکرم شد. طبعی توانا داشت و دیوانی به اتمام رسانیده است. (مجمع الخواص صص 41- 42)
میرزا سلمان، از اهل اصفهان و بسیار خوش طبع و صحبت دوست بود. در زمان شاه مرحوم (شاه طهماسب اول) در دفتر کار میکرد در دورۀ شاه اسماعیل دوم بوزارت رسید و در زمان شاه سلطان محمد وزیراعظم، بلکه امیر اکرم شد. طبعی توانا داشت و دیوانی به اتمام رسانیده است. (مجمع الخواص صص 41- 42)
نام قریه ای است از واسط که اکنون خراب است و از آنجاست ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی العزاقر. (از انجمن آرا) (آنندراج) (از خاندان نوبختی ص 222)
نام قریه ای است از واسط که اکنون خراب است و از آنجاست ابوجعفر محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی العزاقر. (از انجمن آرا) (آنندراج) (از خاندان نوبختی ص 222)
دهی از دهستان باسک بخش سردشت شهرستان مهاباد. سکنۀ آن 457 تن. آب آن از چشمه. محصول عمده آنجا غلات، توتون و مازوج. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان باسک بخش سردشت شهرستان مهاباد. سکنۀ آن 457 تن. آب آن از چشمه. محصول عمده آنجا غلات، توتون و مازوج. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
شلمابه. آب شلغم. شلغماب. (یادداشت مؤلف) : خر مرکوب لوطیان قدیم بی جو و جفر و جوبه و شلماب. سوزنی. رجوع به شلمابه شود، آبجو. ماءالشعیر، نان سودۀ جوشانیده با کمی آب و شکر و یا عسل. (ناظم الاطباء). ظاهراً نوعی مسکر مانند فقاع که از گندم کنند و از لغت نامه ها فوت شده است. (یادداشت مؤلف) : از جو فقاع کنندو از گندم شلماب و بجشگان بیشتر بنکوهیده اند این هردو را و گفته اند سودا کند. (هدایهالمتعلمین اخوینی). شلماب که از نان کنند اگر شور باشد تشنگی آرد و عادت چنین رفته است که نمک او بسیار کنند تا زود تباه نشود و لختی نفخ آرد و اندر فصل گرما حرارت را نیک بنشاند و محروران را سود دارد و مرطوب را وجعالمفاصل و ضعیفی عصب آرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سفید و ترشی چوشلماب کهنه ولی چون فقع کوزه سرد و گرانی. سراج الدین قمری (از آنندراج)
شلمابه. آب شلغم. شلغماب. (یادداشت مؤلف) : خر مرکوب لوطیان قدیم بی جو و جفر و جوبه و شلماب. سوزنی. رجوع به شلمابه شود، آبجو. ماءالشعیر، نان سودۀ جوشانیده با کمی آب و شکر و یا عسل. (ناظم الاطباء). ظاهراً نوعی مسکر مانند فقاع که از گندم کنند و از لغت نامه ها فوت شده است. (یادداشت مؤلف) : از جو فقاع کنندو از گندم شلماب و بجشگان بیشتر بنکوهیده اند این هردو را و گفته اند سودا کند. (هدایهالمتعلمین اخوینی). شلماب که از نان کنند اگر شور باشد تشنگی آرد و عادت چنین رفته است که نمک او بسیار کنند تا زود تباه نشود و لختی نفخ آرد و اندر فصل گرما حرارت را نیک بنشاند و محروران را سود دارد و مرطوب را وجعالمفاصل و ضعیفی عصب آرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). سفید و ترشی چوشلماب کهنه ولی چون فقع کوزه سرد و گرانی. سراج الدین قمری (از آنندراج)
قلعۀ شومان، در قسمت علیای رود قبادیان و باختر پل سنگی شهر واشجرد و در جنوب آن قلعۀ بزرگ شومان (الشومان) واقع بوده است. مقدسی درباره شومان گوید: مکانی پرجمعیت است و آباد و نیکو. یاقوت گوید: شهری است در چغانیان در آن طرف نهر جیحون و اهالی آنجا سرکش و بر سلطان خویش متمردند. در زمان وی این نقطه یکی از ثغور مهم اسلامی در مقابل ترکان بوده است. شرف الدین علی یزدی در وصف جنگهای امیر تیمور از این قلعه بنام حصار شومان مکرر یاد کرده و غالباً آن را بصورت مختصر حصار یا حصارک نوشته و امروز هم به ’حصار’ معروف است. (از سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 468) (از معجم البلدان). شهری است [به ماوراءالنهر استوار... و گرد او باره ای کشیده واو را قهندزی است بر سر کوه نهاده و اندر میان قهندز چشمه ای است بزرگ و از وی زعفران خیزد بسیار. (حدودالعالم). و رجوع به نزهه القلوب مقالۀ 3 ص 156 و مجمل التواریخ ص 305 و شرح احوال رودکی ص 55 و 257 شود
قلعۀ شومان، در قسمت علیای رود قبادیان و باختر پل سنگی شهر واشجرد و در جنوب آن قلعۀ بزرگ شومان (الشومان) واقع بوده است. مقدسی درباره شومان گوید: مکانی پرجمعیت است و آباد و نیکو. یاقوت گوید: شهری است در چغانیان در آن طرف نهر جیحون و اهالی آنجا سرکش و بر سلطان خویش متمردند. در زمان وی این نقطه یکی از ثغور مهم اسلامی در مقابل ترکان بوده است. شرف الدین علی یزدی در وصف جنگهای امیر تیمور از این قلعه بنام حصار شومان مکرر یاد کرده و غالباً آن را بصورت مختصر حصار یا حصارک نوشته و امروز هم به ’حصار’ معروف است. (از سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 468) (از معجم البلدان). شهری است [به ماوراءالنهر استوار... و گرد او باره ای کشیده واو را قهندزی است بر سر کوه نهاده و اندر میان قهندز چشمه ای است بزرگ و از وی زعفران خیزد بسیار. (حدودالعالم). و رجوع به نزهه القلوب مقالۀ 3 ص 156 و مجمل التواریخ ص 305 و شرح احوال رودکی ص 55 و 257 شود
ربرت، آهنگساز مشهور آلمانی، وی در تزویکاو بسال 1810 میلادی متولد شد و بسال 1856 میلادی درگذشت، پدرش کتابفروش بود و او در طفولیت به کتاب و ادب علاقه یافت و در 15سالگی به امور ادبی پرداخت، در سال 1828 میلادی برای آموختن حقوق به دانشگاه لیپزیک رفت، هنگامی که با کلارا ویک دختر موسیقی دان و هنرمند آشنا شد به موسیقی علاقه یافت، وی موسیقی را در 20سالگی آغاز کرد و مدتی بعد با کلارا ویک که دختر استادش بود ازدواج نمود، شومان در جوانی به انتقاد آثار موسیقی پرداخت و از 1834تا ده سال ’مجلۀ جدید برای موسیقی’ را در لیپزیک انتشار داد، شومان از 1840 میلادی به ساختن آهنگ مشغول شدو در سال 1843 میلادی به استادی کنسرواتوار لیپزیک انتخاب گردید، از سال 1853 میلادی به بعد شومان صحت و حواس خود را از دست داد، در پایان حیات دیوانه شد و در تیمارستان درگذشت، آهنگهای سبکش برای پیانو، از شاعرانه ترین آثار موسیقی آلمان بشمار می آید، شومان گاهی آهنگهای خود را زیر نفوذ باخ و بتهوون میساخت، قطعات اوغالباً پخته و عمیق است، ضرب موسیقی شومان متنوع و آثارش نرم و ملایم و دلنشین و شاعرانه است، آثار مهم او عبارتند از: کارناوال، اپوس 9، مناظر جنگل، اپوس 105 شمارۀ یک، سمفنی بهار در سی بمل، سمفنی زمان در می بمل، عشق و زندگی یک زن، عشقهای شاعر، وی علاوه بر چهار سمفنی، چهار ’اوورتور’ به نامهای ’نامزد مسین’، ’ژول سزار’، ’هرمان و دوروته’ و ’جشن’ ساخته است، کلارا ژوزفین ویک، زن شومان (1819- 1896 میلادی) پیانوزنی ماهر بود، وی پس از مرگ شوهرش آثار او را تألیف و اصلاح کرد، (از فرهنگ فارسی معین) ربر، سیاستمدار فرانسوی، در لوکزامبورگ بسال 1886 میلادی متولد گردیده، دموکرات است و مکرر به وزارت خارجه و نخست وزیری رسیده است، وی مبتکر طرح همکاری اقتصادی اروپا (زغال سنگ و فولاد) است، (از فرهنگ فارسی معین)
ربرت، آهنگساز مشهور آلمانی، وی در تزویکاو بسال 1810 میلادی متولد شد و بسال 1856 میلادی درگذشت، پدرش کتابفروش بود و او در طفولیت به کتاب و ادب علاقه یافت و در 15سالگی به امور ادبی پرداخت، در سال 1828 میلادی برای آموختن حقوق به دانشگاه لیپزیک رفت، هنگامی که با کلارا ویک دختر موسیقی دان و هنرمند آشنا شد به موسیقی علاقه یافت، وی موسیقی را در 20سالگی آغاز کرد و مدتی بعد با کلارا ویک که دختر استادش بود ازدواج نمود، شومان در جوانی به انتقاد آثار موسیقی پرداخت و از 1834تا ده سال ’مجلۀ جدید برای موسیقی’ را در لیپزیک انتشار داد، شومان از 1840 میلادی به ساختن آهنگ مشغول شدو در سال 1843 میلادی به استادی کنسرواتوار لیپزیک انتخاب گردید، از سال 1853 میلادی به بعد شومان صحت و حواس خود را از دست داد، در پایان حیات دیوانه شد و در تیمارستان درگذشت، آهنگهای سبکش برای پیانو، از شاعرانه ترین آثار موسیقی آلمان بشمار می آید، شومان گاهی آهنگهای خود را زیر نفوذ باخ و بتهوون میساخت، قطعات اوغالباً پخته و عمیق است، ضرب موسیقی شومان متنوع و آثارش نرم و ملایم و دلنشین و شاعرانه است، آثار مهم او عبارتند از: کارناوال، اپوس 9، مناظر جنگل، اپوس 105 شمارۀ یک، سمفنی بهار در سی بمل، سمفنی زمان در می بمل، عشق و زندگی یک زن، عشقهای شاعر، وی علاوه بر چهار سمفنی، چهار ’اوورتور’ به نامهای ’نامزد مسین’، ’ژول سزار’، ’هرمان و دوروته’ و ’جشن’ ساخته است، کلارا ژوزفین ویک، زن شومان (1819- 1896 میلادی) پیانوزنی ماهر بود، وی پس از مرگ شوهرش آثار او را تألیف و اصلاح کرد، (از فرهنگ فارسی معین) رُبِر، سیاستمدار فرانسوی، در لوکزامبورگ بسال 1886 میلادی متولد گردیده، دموکرات است و مکرر به وزارت خارجه و نخست وزیری رسیده است، وی مبتکر طرح همکاری اقتصادی اروپا (زغال سنگ و فولاد) است، (از فرهنگ فارسی معین)
ضرب شمشیر. (ناظم الاطباء). خواباندن تیغ. (آنندراج) : سینۀ ماهی و پشت گاو درهم داشت راه تیغ را تا دست اوایما به یلمان کرده بود. ملاوحشی (از آنندراج). ز گرد سپاهم فلک در نقاب ز یلمان تیغم یلان در حساب. حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج)
ضرب شمشیر. (ناظم الاطباء). خواباندن تیغ. (آنندراج) : سینۀ ماهی و پشت گاو درهم داشت راه تیغ را تا دست اوایما به یلمان کرده بود. ملاوحشی (از آنندراج). ز گرد سپاهم فلک در نقاب ز یلمان تیغم یلان در حساب. حاجی محمدجان قدسی (از آنندراج)
دهی است از دهستان یاتری بخش گرمسار شهرستان دماوند. دارای 229 تن سکنه است. آب آن از حبله رود. محصول آنجا غلات، پنبه، بنشن، انار و انجیر می باشد. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مزرعۀ حسن آباد و امامزاده گوشه جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است از دهستان یاتری بخش گرمسار شهرستان دماوند. دارای 229 تن سکنه است. آب آن از حبله رود. محصول آنجا غلات، پنبه، بنشن، انار و انجیر می باشد. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مزرعۀ حسن آباد و امامزاده گوشه جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
نام چهارده تن پاپ کاتولیک های جهان بشرح زیر: کلمان اول (سن...) از 91 تا 100 میلادی ’ دوم از 1046 تا 1047 میلادی ’ سوم از 1187 تا 1191 میلادی ’ چهارم (گیفولک) از 1265 تا 1268 میلادی ’ پنجم (برتران دوگو) از 1305 تا 1314 میلادی ’ ششم از 1342 تا 1352 میلادی ’ هفتم (ژول دومدیسی) از 1523 تا 1534 میلادی ’ هشتم از 1592 تا 1605 میلادی ’ نهم از 1667 تا 1669 میلادی ’ دهم از 1670 تا 1676 میلادی ’ یازدهم از 1700 تا 1721 میلادی ’ دوازدهم از 1730 تا 1740 میلادی ’ سیزدهم از 1758 تا 1769 میلادی ’ چهاردهم از 1769تا1774 میلادی (از لاروس)
نام چهارده تن پاپ کاتولیک های جهان بشرح زیر: کلمان اول (سن...) از 91 تا 100 میلادی ’ دوم از 1046 تا 1047 میلادی ’ سوم از 1187 تا 1191 میلادی ’ چهارم (گیفولک) از 1265 تا 1268 میلادی ’ پنجم (برتران دوگو) از 1305 تا 1314 میلادی ’ ششم از 1342 تا 1352 میلادی ’ هفتم (ژول دومدیسی) از 1523 تا 1534 میلادی ’ هشتم از 1592 تا 1605 میلادی ’ نهم از 1667 تا 1669 میلادی ’ دهم از 1670 تا 1676 میلادی ’ یازدهم از 1700 تا 1721 میلادی ’ دوازدهم از 1730 تا 1740 میلادی ’ سیزدهم از 1758 تا 1769 میلادی ’ چهاردهم از 1769تا1774 میلادی (از لاروس)
جمع واژۀ غلام. (منتهی الارب). جمع غلام است و غلام بر امرد اطلاق میشود. (غیاث اللغات) (آنندراج). گاهی به معنی مفرد آید. (از آنندراج) : هرکه قربان تو غلمان نشود آدم نیست صدقت میشوم ای مثل تو در عالم نیست. میرنجات (از آنندراج). ، خدمتکاران بهشتی به صورت امرد. (ناظم الاطباء). مخلوقی در بهشت به صورت امردان که در خدمت اهل جنت خواهند بود، اگر چه غلمان جمع است ولی فارسیان به معنی مفرد استعمال کنند، چنانکه حور که جمع حوراء است مفرد استعمال میشود. (از غیاث اللغات) (آنندراج) : مگر لشکرگه غلمان خلدند سرادقشان زده دیبای اخضر. ناصرخسرو. همه اندیشهای بد ترا دیوند در دوزخ همه تدبیرهای نیک حورانندبا غلمان. ناصرخسرو. اول کسی که در آفاق گریست ابلیس بود، حوران و غلمان و ولدان بر گرد وی برآمدند. (قصص الانبیاء ص 19). گفت: یا رسول اﷲ رضوان با اهل بهشت آمده اند و حله ها آورده اند، و ولدان و غلمان صف درصف زده. (قصص الانبیاء ص 245). بگذر از نفس بهیمی تا نباشد تنت را طمع نقل و مرغ و خمر و حور و غلمان داشتن. سنایی. ایوانش جنت را بدل جام از کفش کوثر عمل اصوات غلمان زین غزل ابیات غرا داشته. خاقانی. ور چنین حوردر بهشت آید همه خادم شوند و غلمانش. سعدی (طیبات). خدم مجلس بهشت آسایش تحیر عقول غلمان دارالسرور. (حبیب السیر چ 1 تهران جزو چهارم از مجلد سوم ص 322). آنجا که ساعد تو برآید زآستین غلمان رود ز دست و گزد حور پشت دست. صائب (از آنندراج)
جَمعِ واژۀ غُلام. (منتهی الارب). جمع غلام است و غلام بر امرد اطلاق میشود. (غیاث اللغات) (آنندراج). گاهی به معنی مفرد آید. (از آنندراج) : هرکه قربان تو غلمان نشود آدم نیست صدقت میشوم ای مثل تو در عالم نیست. میرنجات (از آنندراج). ، خدمتکاران بهشتی به صورت امرد. (ناظم الاطباء). مخلوقی در بهشت به صورت امردان که در خدمت اهل جنت خواهند بود، اگر چه غلمان جمع است ولی فارسیان به معنی مفرد استعمال کنند، چنانکه حور که جمع حَوراء است مفرد استعمال میشود. (از غیاث اللغات) (آنندراج) : مگر لشکرگه غلمان خلدند سرادقشان زده دیبای اخضر. ناصرخسرو. همه اندیشهای بد ترا دیوند در دوزخ همه تدبیرهای نیک حورانندبا غلمان. ناصرخسرو. اول کسی که در آفاق گریست ابلیس بود، حوران و غلمان و ولدان بر گرد وی برآمدند. (قصص الانبیاء ص 19). گفت: یا رسول اﷲ رضوان با اهل بهشت آمده اند و حله ها آورده اند، و ولدان و غلمان صف درصف زده. (قصص الانبیاء ص 245). بگذر از نفس بهیمی تا نباشد تنت را طمع نقل و مرغ و خمر و حور و غلمان داشتن. سنایی. ایوانش جنت را بدل جام از کفش کوثر عمل اصوات غلمان زین غزل ابیات غرا داشته. خاقانی. ور چنین حوردر بهشت آید همه خادم شوند و غلمانش. سعدی (طیبات). خدم مجلس بهشت آسایش تحیر عقول غلمان دارالسرور. (حبیب السیر چ 1 تهران جزو چهارم از مجلد سوم ص 322). آنجا که ساعد تو برآید زآستین غلمان رود ز دست و گزد حور پشت دست. صائب (از آنندراج)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان رشت در 5 هزارگزی شمال رشت و هزارگزی خاور راه پیربازار. جلگه و معتدل مرطوب است. سکنۀ آن 420 تن شیعه اند که به گیلکی وفارسی سخن میگویند. آب آن از صیقلان رود تأمین میشودو محصول آن برنج و صیفی کاری و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان رشت در 5 هزارگزی شمال رشت و هزارگزی خاور راه پیربازار. جلگه و معتدل مرطوب است. سکنۀ آن 420 تن شیعه اند که به گیلکی وفارسی سخن میگویند. آب آن از صیقلان رود تأمین میشودو محصول آن برنج و صیفی کاری و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
آلمانی، آلمانی، (دمشقی)، نام مملکتی به اروپای مرکزی، حدّ شمالی آن دریای شمال و شبه جزیره دانمارک و دریای بالتیک و حدّ شرقی، لهستان و حد جنوبی، کشورهای چکسلواکی و مجارستان و ایتالیا و سویس و حدّ غربی، هلند و بلژیک و لوگزامبورک وفرانسه میباشد، وسعت سابق آن 472034 کیلومتر مربع با 66میلیون سکنه بوده است ولی از 1935 میلادی ببعد به تدریج بر وسعت خاک خود افزوده و ناحیۀ سار و کشور اطریش و قسمتی از چکسلواکی و قسمتی از لهستان را تصرف کرده است و مساحت کنونی آن به 583280 کیلومتر مربع و جمعیّت آن به 74میلیون میرسد، کرسی آن شهر برلین (برلن) دارای 4250000 سکنه است و یکی از بزرگترین شهرهای صنعتی و سیاسی و علمی و تجارتی آلمان بشمار میرود، کشور آلمان تا سال 1871 میلادی از کشورهای کوچکی که هر یک صاحب استقلال بودند تشکیل میشد ولی در این سال ویلهلم اوّل بدستیاری صدراعظم خود بیسمارک موفق گردید دولت های مزبور را متّحد ساخته و امپراطوری بزرگ آلمان را تأسیس کند، حکومت آلمان تا پایان جنگ 1914 میلادی مشروطۀ متّحده بود ولی پس از جنگ (1918) حکومت مشروطۀ آن به جمهوری مرکّب از 16 دولت تبدیل شد
آلمانْی، آلمانی، (دمشقی)، نام مملکتی به اروپای مرکزی، حدّ شمالی آن دریای شمال و شبه جزیره دانمارک و دریای بالتیک و حدّ شرقی، لهستان و حد جنوبی، کشورهای چِکُسلواکی و مجارستان و ایتالیا و سویس و حدّ غربی، هلند و بلژیک و لوگزامبورک وفرانسه میباشد، وسعت سابق آن 472034 کیلومتر مربع با 66میلیون سکنه بوده است ولی از 1935 میلادی ببعد به تدریج بر وسعت خاک خود افزوده و ناحیۀ سار و کشور اطریش و قسمتی از چِکُسلواکی و قسمتی از لهستان را تصرف کرده است و مساحت کنونی آن به 583280 کیلومتر مربع و جمعیّت آن به 74میلیون میرسد، کرسی آن شهر بِرْلین (بِرْلَن) دارای 4250000 سکنه است و یکی از بزرگترین شهرهای صنعتی و سیاسی و علمی و تجارتی آلمان بشمار میرود، کشور آلمان تا سال 1871 میلادی از کشورهای کوچکی که هر یک صاحب استقلال بودند تشکیل میشد ولی در این سال ویلهِلْم اوّل بدستیاری صدراعظم خود بیسمارک موفق گردید دولت های مزبور را متّحد ساخته و امپراطوری بزرگ آلمان را تأسیس کند، حکومت آلمان تا پایان جنگ 1914 میلادی مشروطۀ متّحده بود ولی پس از جنگ (1918) حکومت مشروطۀ آن به جمهوری مرکّب از 16 دولت تبدیل شد