جدول جو
جدول جو

معنی شلسویگ - جستجوی لغت در جدول جو

شلسویگ
(شِ لِ)
ایالتی قدیم در دانمارک که از 1864 میلادی تا 1920 میلادی با هلشتاین تحت تصرف پروس بود و به نام شلسویگ هلشتاین نامیده می شد. از سال 1920 میلادی به بعد قسمتی از شمال شلسویگ بار دیگر به دانمارک داده شد. و آن 15667 هزار گز مربعمساحت و 2314600 تن جمعیت دارد. مرکز آن شهر کیل است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شلپوی
تصویر شلپوی
صدای پا، برای مثال توانگر به نزدیک زن خفته بود / که ناگاه شلپوی مردم شنود (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۰)
فرهنگ فارسی عمید
(اِ لِسْ)
یا اسلسویگ. یکی از ایالات قدیم دانمارک بود و از 1864 تا 1920 میلادی این ناحیه با هولشتاین یکی از استانهای پروس بشمار میرفت و بنام اشلسویگ - هولشتاین معروف به ود. در سال 1920 میلادی برحسب مراجعه به آرای عمومی قسمت شمال اشلسویگ به دانمارک تعلق گرفت. ساکنان اشلسویگ - هولشتاین پروسی هستند. جمعیت آن 1600000 تن و پایتخت آن کیل است
لغت نامه دهخدا
(اِ لِ سْ)
شلسویگ. سلیسوی. ایالت قدیم دانمارک، از 1864 تا1920م. این ایالت با هلشتین، ایالت پروسی اسلسویگ هلشتین را تشکیل داد. در 1920 بنابر آراء عامه شمال اسلسویگ بدانمارک تعلق گرفت. شلسویگ هلشتین جزو پروس و دارای 1600000 سکنه و کرسی آن کیل است
لغت نامه دهخدا
نهری به لاپونی که از فنلاند سرچشمه گیرد وبدریای منجمد شمالی ریزد، طول آن 125 هزارگز است
لغت نامه دهخدا
(شَ)
آواز پا هنگام راه رفتن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از انجمن آرا) (از برهان). آواز پای مردم که نرم و آهسته روند در شب و غیره. (فرهنگ اوبهی). بانگ پای مردم که نرم روند. (صحاح الفرس) (از لغت فرس اسدی). آواز پای باشد که هنگام رفتن برآید و آنرا چمچمه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری) :
توانگر به نزدیک زن خفته بود
که در خواب شلپوی مردم شنود.
ابوشکور بلخی (از فرهنگ اوبهی).
، آواز گلوی خفته که آنرا پخست نیز گویند. (صحاح الفرس). در تداول عوام، بانگ گلوی خفته بود. (از لغت فرس اسدی) ، صدای آهسته. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شلپوی
تصویر شلپوی
آواز پا که نرم رود، صدای آهسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلپوی
تصویر شلپوی
((شَ پُ))
صدای پا، صدای پای کسی که آهسته راه می رود
فرهنگ فارسی معین
مکانی بین راه لفور به آلاشت سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی