یوسف بن فارس بن یوسف الخوری الشلفون. متوفی بسال 1914 میلادی از نویسندگان نامی بیروت بود و مقدمات ادبیات عرب را در زادگاه خود فراگرفت و سپس نشر روزنامۀ (حدیقهالاخبار) کرد و نیز در سال 1857م. چاپ خانه عمومی تأسیس کرد و به نشر و چاپ بیش از شصت کتاب زبان و ادب عربی پرداخت. از اوست: 1- انیس الجلیس، دیوان اشعار او. 2- ترجمان المکاتبه. (از معجم المطبوعات مصر)
یوسف بن فارس بن یوسف الخوری الشلفون. متوفی بسال 1914 میلادی از نویسندگان نامی بیروت بود و مقدمات ادبیات عرب را در زادگاه خود فراگرفت و سپس نشر روزنامۀ (حدیقهالاخبار) کرد و نیز در سال 1857م. چاپ خانه عمومی تأسیس کرد و به نشر و چاپ بیش از شصت کتاب زبان و ادب عربی پرداخت. از اوست: 1- انیس الجلیس، دیوان اشعار او. 2- ترجمان المکاتبه. (از معجم المطبوعات مصر)
دهی از دهستان سیمکان شهرستان جهرم. سکنۀ آن 171 تن. آب آنجا از چشمه. محصول عمده آنجا غلات، برنج، خرمالو و لیمو. صنایع دستی زنان گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از دهستان سیمکان شهرستان جهرم. سکنۀ آن 171 تن. آب آنجا از چشمه. محصول عمده آنجا غلات، برنج، خرمالو و لیمو. صنایع دستی زنان گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
رومی عابد. از نسل دان بن یعقوب، از کسانی که مردم مصر را به دین حضرت ابراهیم (ع) دعوت کرد. وی مردی صاحب قوت بود و کسی در آن عصر با وی به قوت بسنده نبود. چون مردم شهر دعوت او را اجابت نکردند، او با ایشان به جنگ پرداخت و سلاح او استخوان شتری بود و خداوند از آن استخوان طعام و شراب مهیا می کرد. اهل شهر به دستیاری زنش او را بند کردند، ولی خدا او را خلاص داد و بر دشمنان پیروز گردانید. (از تاریخ گزیده ص 66و 79). رجوع به فهرست مجمل التواریخ و القصص شود
رومی عابد. از نسل دان بن یعقوب، از کسانی که مردم مصر را به دین حضرت ابراهیم (ع) دعوت کرد. وی مردی صاحب قوت بود و کسی در آن عصر با وی به قوت بسنده نبود. چون مردم شهر دعوت او را اجابت نکردند، او با ایشان به جنگ پرداخت و سلاح او استخوان شتری بود و خداوند از آن استخوان طعام و شراب مهیا می کرد. اهل شهر به دستیاری زنش او را بند کردند، ولی خدا او را خلاص داد و بر دشمنان پیروز گردانید. (از تاریخ گزیده ص 66و 79). رجوع به فهرست مجمل التواریخ و القصص شود
دروغ گوی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کذاب. (از اقرب الموارد) (محیط المحیط) : به نزدیک ارباب براعت به زبان شناعت ملسون نشوم. (المعجم چ دانشگاه ص 20) ، در لسان گوید: رجل ملسون، مرد شیرین زبان دور از کردار. (از اقرب الموارد) ، زبان بریده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
دروغ گوی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کذاب. (از اقرب الموارد) (محیط المحیط) : به نزدیک ارباب براعت به زبان شناعت ملسون نشوم. (المعجم چ دانشگاه ص 20) ، در لسان گوید: رجل ملسون، مرد شیرین زبان دور از کردار. (از اقرب الموارد) ، زبان بریده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
در عربی چاروایی را گویند که گرسنه و لاغر باشد و بعضی چاروای فربه را گفته اند و بعضی چاروایی را گویند که نه فربه و نه لاغر باشد. (از فرهنگ جهانگیری) (برهان)
در عربی چاروایی را گویند که گرسنه و لاغر باشد و بعضی چاروای فربه را گفته اند و بعضی چاروایی را گویند که نه فربه و نه لاغر باشد. (از فرهنگ جهانگیری) (برهان)