جدول جو
جدول جو

معنی شلب - جستجوی لغت در جدول جو

شلب(شِ)
شهری است غربی اندلس. (منتهی الارب). شهری است در غرب اسپانیا و از آن تا باجه سه روز است و در غرب قرطبه واقع است. (یادداشت مؤلف). شهری است در پرتغال، و آن مرکز غرب اندلس در روزگار عرب بود. گروهی از اهل یمن در آن سکونت کردند و آنان به زبان فصیح عربی خود شهرت داشتند. سانش اول پادشاه پرتغال آنرا از تازیان بازگرفت. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فهرست الحلل السندسیه و نزهه القلوب ج 3ص 213 و فهرست اعلام ترجمه مقدمۀ ابن خلدون شود
لغت نامه دهخدا
شلب(شَ / شِ)
شهری به غرب اندلس، بین آن و باجه سه روز راه است، در غربی قرطبه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آلب
تصویر آلب
(پسرانه)
(سکون لام و ب) دلیر، پهلوان
فرهنگ نامهای ایرانی
(حَ لَ)
المحشلبه. نوعی شیشه که به جای لؤلؤ بکار برند. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شلپ
تصویر شلپ
صدای افتادن چیزی در آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلح
تصویر شلح
برا شدن، جمع شلحاء، تیغ های تیز
فرهنگ لغت هوشیار
بریدن با شمشیر تخمه (نسل)، تم (نطفه)، چوز (فرج زن)، پا جوش که از درخت جدا شده و جای دگر کاشته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلاب
تصویر شلاب
باران سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلخب
تصویر شلخب
گول و فربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعب
تصویر شعب
جمع شعبه، شعبه ها بمعنی قبیله بزرگ میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلق
تصویر شلق
زدن، شکافتن اندامی را، تخم سوسمار مار ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلک
تصویر شلک
زالو زلو. گل تیره سیاه چسبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلل
تصویر شلل
داغ جامه که به شستن نرود، خوشخوی آماده یاری، لنگدستی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره صلیبیان که دارای ریشه ای غده یی محتوی مواد ذخیره ای می باشد نباتی است دو ساله یعنی در سال دوم کشت می شود گل وی دهد. برگهایش سبز روشن و دارای موهای کوتاه است. شلغم از سرما عاجز نیست و گرمای زیادی هم برای نموش لازم ندارد. و چون دارای ویتامین سی فراوان و املاح مفید برای بدن است بهترین ماده غذایی به صورت سوپ یا آش برای اشخاصی که دچار گریپ یا سرما خوردگی شده اند می باشد شالغم لفت بوشاد شملخ شلجم شنجم عنقلی شلیم عنقیلی عنغلی سلجم شلغم قمری. یا شلغم بیابانی. شلغم روغنی. گونه ای شلغم که شباهت زیادی به نداب دارد و دانه های آن محتوی 30 درصد روغن است. مواد اندوخته ریشه این گونه شلغم از شلغم معمولی کمتر است. شلغم بیابانی. یا شلغم فرنگی. بیخ گیاهی شبیه سیب زمینی. بوته وی دارای شاخه های راست و بلند و گاهای دراز است و آن برای ساختن ترشی استعمال می شود. سیب زمینی ترشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شله
تصویر شله
آشی که آنرا شله زرد گویند قصاص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلی
تصویر شلی
از کار باز ماندن دست و پا شل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجب
تصویر شجب
حاجب، اندوه، هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلط
تصویر شلط
کارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شصب
تصویر شصب
خشکی بار دار نگردیدن دشوار شدن کار
فرهنگ لغت هوشیار
آشامیدن نوشیدن آشامندگان می می آشامان، بهره آب، آبشخور پارچه ای از کتان بسیار نازک و گران بها که در قدیم از آن پیراهن و دستار می کردند و کشور مصر به ساختن آن مشهور بود. آشامیدن نوشیدن، حلاوت طاعت و لذت کرامت و راحت انس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبل
تصویر شبل
بچه شیر
فرهنگ لغت هوشیار
بریدن، شکافتن به درازا، ستردن، زدایش زدودن داد نامه از سوی داور به بهانه نا سازگاری با دات (قانون)، خوش اندام، تازه تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاب
تصویر شاب
مرد جوان، برنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سلب
تصویر سلب
جامه، پوشش و بمعنای غارت و تاراج و یغما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلب
تصویر تلب
زیان و هلاکی
فرهنگ لغت هوشیار
ناخن، برگ تاک، پرده دل، مرد زن پسند دل خرما پیه خرما، پوسته پوست درخت دار پوست، لای سیاه لجن ابر بی بار، درخش خراشیدن به ناخن، بریدن ، پاره کردن، هوشربایی، گزیدن، فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلب
تصویر حلب
شیر دوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلب
تصویر جلب
گناه کردن، کشاندن، کشیده شدن، کشیدن از جائی به جای دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثلب
تصویر ثلب
سرزنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زلب
تصویر زلب
جمع زلبه، نواله ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلب
تصویر دلب
پارسی تازی گشته دلب چنار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلب
تصویر آلب
گرد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلبه
تصویر شلبه
ماهی سیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلا
تصویر شلا
لنگی در اندام، کم سویی در چشم، تن، مانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلب
تصویر جلب
بازداشت، ترفندگر، کشیدن، گرفتن، واکش، فراخوانی
فرهنگ واژه فارسی سره