- شلاب
- باران سخت
معنی شلاب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چنگک
خواهندگان، دین آموزان، هاوشتان
تازیانه
عجله
جمع ثلب، آک ها وارونه ها
پارسی تازی گشته گلاب پارسی تازی گشته ژالاب از گیاهان کشنده برنده، برده کش آن کس که بردگان را برای فروش از شهری به شهری برد جلب کننده بسویی کشنده، آنکه بندگان و بردگان را از شهر بشهر دیگر برای فروش برد. گلاب جلب کننده
شیر دوشه: آوند شیر دوشی، شیر دوشیدن
فریبنده مرد گل و لای بهم آمیخته، زمین باتلاقی که پای آدمی و چارپا در آن بماند لجن زار. مرد فریبنده مکار، دروغگو، بسیار فریبا
یونانی پارسی شده سلاب سلاب همی باز جستند راز سپهر به سلاب تا برکه گردد به مهر (فردوسی) سوکپوشه که زنان به هنگام سوک پوشند دزد، ریسمان باف جامه سیاه رنگ لباس سوگواری، جمع سلب. جامه سیاه
جوانی - مقابل شیب به معنی پیری همچنین نام پرنده ای است از موسیقی
پالانکوب از ابزار های زین سازی
جستن و خواستن امری پیش از وقت آن، عجله، دستپاچگی، تندی، تعجیل
آشامیدنی، نوشیدنی آب
جمع شعب و شعبه
جمع شجب، بلندها درازها، سربنشیشه چوب پنبه، چوب رختی دارچوب
آب شلغم، شلغم در آب جوشانیده
گول و فربه
جمع شله، کلاف ها کلاف های نخ و گروه پراکنده آبشار نوعی دوختن که در آن دو طرف پارچه را بهم نهند و کوکهای خرد و ریز بر آن زنند بطوری که دو روی آن مشابه باشد
کاسه گدایی مغولی تازیانه، شوخ شور انگیز تازیانه، شوخ فتنه انگیز، مفسد عیار. تازیانه زنبیل گدایان و مسکینان و سائلان
جمع شقب یا شقب، مغاک ها دره ها
شورشی آشوبگر
جمع شابه، زنان جوان
درخش آتش، پاره ای از آتش
آمیختن، آمیخته، آب آمیخته
بنگرید به اصطرلاب
جامۀ سیاه، لباس ماتم
عرق گل، عرقی که از یک قسم گل، معروف به گل محمدی یا گل گلاب می گیرند
کلب ها، سگ ها، جمع واژۀ کلب
آب شلغم جوشانده، شلم آب، آب شلغم
گل و لای، زمین پرگل، لجن زار، باتلاق