جدول جو
جدول جو

معنی شقیات - جستجوی لغت در جدول جو

شقیات
(شَ قی یا)
جمع واژۀ شقیه، به معنی زن بدبخت. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به شقیه و شقی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُ قی یا)
جمع واژۀ رقیه. (دهار) (منتهی الارب). رجوع به رقیه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ قِ)
جمع واژۀ شقره. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به شقر شود
لغت نامه دهخدا
(شَ ظی یا)
جمع واژۀ شظیه. (ناظم الاطباء). رجوع به شظیه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ حی یا)
دهی از دهستان چنانۀ بخش شوش شهرستان دزفول. دارای 400 تن سکنه، آب آن از رود خانه کرخه، محصول آن غلات، برنج و کنجد است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
بطنی است از صعران و سامهالهلال، از بریه از قبیلۀ مطیر که منازل ایشان، از مرز کویت تا خلیج فارس و از ناحیۀ مغرب تا نزدیک قصیم و دیار عجمان و از طرف جنوب تا دیار بنی خالد امتداد دارد. (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 581)
نام بطنی است از حمایده یکی از عشایر طفیله در منطقۀ کرک و منازل ایشان در دویخله باشد. (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 581)
لغت نامه دهخدا
(رُ قَ)
رقیات. جمع واژۀ رقیه. (اقرب الموارد). رجوع به رقیه شود
لغت نامه دهخدا
(رُ قَیْ یا)
لقب عبدالله بن قیس از آن جهت که او را چند زن یا چند جده یا چند حبیبه بنام رقیهبود. (از منتهی الارب). رجوع به الموشح ص 149 شود
لغت نامه دهخدا
(رُقْ)
رقیات. جمع واژۀ رقیه. (اقرب الموارد). رجوع به رقیه شود
لغت نامه دهخدا
(عِ قی یا)
جمع واژۀ عشقیه، مؤنث عشقی. (از فرهنگ فارسی معین). آنچه به عشق بستگی و انتساب و تعلق دارد: تاهر وصف که خواهند از فنون عشقیات و انواع تشوّقات تقدیم کنند. (المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 385)
لغت نامه دهخدا
(شَکْ کی یا)
هر چیزی که شخص در آن شک کرده باشد، هر چیزی که در وی شبهه بود، هر چیز که شخص در آن دودل و متردد باشد. (ناظم الاطباء) ، (اصطلاح فقهی) در شرعیات مواردی که در نماز شک کنند و دارای احکام خاصی است، مثلاً کسی در حال قیام شک میکند بین سه و چهار رکعت، در این صورت باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و پس از اتمام نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نماز نشسته بخواند. رجوع به جامع عباسی صص 85- 88 و رساله های عملیه شود
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ شیه، از ’وشی’ بمعنی نشان و رنگ لب و جز آن که مخالف سایر اندام باشد، (منتهی الارب) :
مشکل است از دیدۀ رای تو متواری شدن
در مثل چهره فروشویند اجسام از شیات،
اثیر اخسیکتی
لغت نامه دهخدا
جمع عشقیه: تا هر وصف که خواهند از فنون عشقیات و انواع شوقات تقدیم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیقیات
تصویر شیقیات
مار ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکیات
تصویر شکیات
هر چیزی که شخص در آن شک کرده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زقیات
تصویر زقیات
سمار و غیان غارچ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکیات
تصویر شکیات
((شَ کّ))
جمع شکیه، شک کردن های نمازگزار در عدد رکعت ها یا در اجرای جزئی از اجزای نماز و آن را احکامی مخصوص است
فرهنگ فارسی معین