- شقاوه
- سنگدلی، بدبختی بینوایی
معنی شقاوه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نگریستن، نگهبانی
باشه (قوش ترکی)
یکی از مناصب لشکری (ایلخانان)
نکبت و خواری و بدبختی و پریشانی
زشتی زشت گشتن
شکایه شکایت در فارسی درنجش موسست گیلک گله گرزش انداوه اندایه گله مندی اندمه بهترین یاران و نزدیکان همه نزد او دارم همیشه اندمه (رودکی)
خلاصه و برگزیدۀ چیزی، برگزیده
سخت دلی، مقابل سعادت، بدبختی، بدبخت شدن
تم از بیماری ها چشم
نقاوت در فارسی برگزیده، پاکیزه گردیدن (در منتهی الارب نقاوه هم آمده) برگزیده منتخب: نخبه و نقاوه کل ما هو موجود (رسول ص)
Cruelness
жестокость
Grausamkeit
жорстокість
okrucieństwo
crueldade
crudeltà
crueldad
cruauté
wreedheid
क्रूरता
kekejaman
قسوةٌ
אכזריות
zalimlik
ukatili
ความโหดร้าย
নিষ্ঠুরতা