جدول جو
جدول جو

معنی شفصلی - جستجوی لغت در جدول جو

شفصلی
(شِ صِلْ لا)
یک قسم گیاه که بر درخت پیچد، یا بار آن است و آن دانه ای است مانند کنجد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صُلْ لا)
شاصلاء. گیاهی است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). صاصلی است. (فهرست مخزن الادویه). و آن گیاهی است. (تاج العروس). شوصل. شفصل. (تاج العروس). رجوع به شاصلاء شود
لغت نامه دهخدا
(فَ صِ)
منسوب به محمد بن فضل فصلی. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
منسوب به فصل. مربوط به فصل. (فرهنگ فارسی معین) ، تاریخی است از سال شمسی که بفصل تعلق دارد، اما مأخذ آن تاریخ هجری قمری است. تفصیل این اجمال بدین منوال است که در عهد جلال الدین اکبر پادشاه هند در دفاتر تحصیل خراج هندوستان طرز جدید سیاق میرزایان ایرانی قرار یافت، به جهت جمعیت اسلام. تاریخ ’سنبت بکرماجیت’ که در دفاتر هند از قدیم معمول بود مندرج ساختند، لیکن چون مدار تحصیل خراج بر فصول شمسی است لهذا تفاوت بسیار پیدا شد. در آن تاریخ که سال 971 هجری قمری بود و اتفاقاً در آن ایام مبداء سال هجری که غرۀ محرم باشد با ابتدای فصل پاییزو قرب زمان اعتدال شب و روز که نزد هندوان یازدهم درجۀ سنبله است مطابق افتاد. سنین هجری را بدان قدر که گذشته بود فصلی نام نهاده، آغاز سال از تحویل آفتاب به سنبله که تقریباً ابتدای ماه کوار و شروع هنگام درودن زراعت فصل پاییز باشد مقرر ساختند. چون سال تاریخ هجری که قمری بود در دفاتر تحصیل خراج به سبب تعلق فصل شمسی منتقل گردید و در دیگر مقدمات سال تاریخ هجری به دوازده ماه قمری به دستور سابق باقی ماند. پس به مقابلۀ تعداد ایام هر دو تاریخ در مدت دو سال و هشت ماه و شانزده روز چهار گهری زیادت، یک ماه در شهور قمری پیدا گشت، زیرا که سال شمسی 365 روز و ربع روز است و در اینجا مراد از روز مجموع روز و شب است که شصت گهری باشد، پس سال قمری کوتاه تر است از سال شمسی به 10 روز و 53 گهری و 9 پل. بعد از انقضای مدت صد سال فصلی شمسی زیادت سه سال و چند روز بر سال هجری قمری پدید آید. (فرهنگ فارسی معین از غیاث و آنندراج). به اصطلاح مردم هندوستان تاریخ سال شمسی که بفصل تعلق دارد و این تاریخ را جلال الدین اکبرشاه در سال نهصد و هفتاد و یک هجری برقرار کرد و مبداء آن را از تحویل شمس به سنبله قرار داد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
گیاه شفصلی را خوردن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به شفصلی شود، گیاه شاصلی را خوردن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به شاصلی شود
لغت نامه دهخدا
امدی هنگامی منسوب به فصل مربوط به فصل، تاریخی است از سال شمسی که به فصل تعلق دارد اما ماخذ آن تاریخ هجری قمری است. تفصیل این اجمال بدین منوال است که در عهد جلال الدین اکبر پادشاه هند در دفاتر تحصیل خراج هندوستان طرز جدید سیاق میرزایان ایرانی قرار یافت به جهت جمعیت اسلام. تاریخ سنبت بکر ماجیت که در دفاتر هند از قدیم معمول بود مندرج ساختند لیکن چون مدار تحصیل خراج بر فصول شمسی است لهذا تفاوت بسیار پیدا شد، در آن تاریخ که سال هجری قمری 971 بود و اتفاقا در آن ایام مبدا سال هجری که غره محرم باشد با ابتدای فصل پاییز و قرب زمان درجه اعتدال شب و روز که نزد هندوان یازدهم سنبله است - مطابق افتاد. از آن وقت سنین هجری را بدان قدر که گذشته بود فصلی نام نهاده آغاز سال از تحویل آفتاب به سنبله که تقریبا ابتدای ماه کورا و شروع هنگام درودن زراعت فصل پاییز باشد مقرر ساختند. چون سال تاریخ هجری که قمری بود در دفاتر تحصیل خراج به سبب تعلق فصل سال شمسی منتقل گردید و در دیگر مقدمات سال تاریخ هجری به دوازده ماه قمری به دستور سابق باقی ماند پس به مقابله تعداد ایام هر دو تاریخ در مدت دو سال و هشت ماه و شانزده روز چهار گهری زیادت یک ماه در شهور قمری پیدا گشت زیرا که سال شمسی 365 روز و ربع روز است و درینجا مراد از روز مجموع روز و شب است که شصت گهر باشد، پس سال قمری کوتاهتر است از سال شمسی به 10 روز و 53 گهری و 9 پل. بعد از انقضای مدت صد سال فصلی شمسی زیادت سه سال و چند روز بر سال هجری قمری پدید آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
موسميٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
Quarterly, Seasonable, Seasonal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
trimestriellement, saisonnier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
季度地 , 季节性的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
سہ ماہی , موسمی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
ত্রৈমাসিকভাবে , মৌসুমি
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
รายไตรมาส , ตามฤดูกาล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
kila robo mwaka, wa msimu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
üç aylık, mevsimsel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
四半期ごとに , 季節的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
분기별로 , 계절적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
רבעוני , עונתי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
trimestralmente, sazonal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
secara triwulanan, musiman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
kwartaal, seizoensgebonden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
trimestralmente, stagionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
trimestralmente, estacional
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
щоквартально , сезонний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
kwartalnie, sezonowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
vierteljährlich, saisonal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
ежеквартально , сезонный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فصلی
تصویر فصلی
त्रैमासिक रूप से , मौसमीय
دیکشنری فارسی به هندی