جدول جو
جدول جو

معنی شفاعت - جستجوی لغت در جدول جو

شفاعت
درخواست عفو یا کمک از کسی برای دیگری، خواهشگری، پایمردی، در تشیع، اعتقادی مبنی بر اینکه معصومین می توانند به اذن خداوند فرد را از وارد شدن به دوزخ نجات داده و او را مشمول غفران و رحمت الهی کنند
تصویری از شفاعت
تصویر شفاعت
فرهنگ فارسی عمید
شفاعت
(شَ عَ)
خواهش گری و پایمردی. (از ناظم الاطباء) (صراح اللغه). خواستاری. ذرع. خواهشگری.خواهشگری کردن. پایمردی. (یادداشت مؤلف). خواهش. (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی)، توسطو میانجیگری و پادرمیانی، درخواست و استدعای عفو و بخشش. (ناظم الاطباء). میانگی در پیش شاهی یا بزرگی تا بر گناه کار بخشاید. (یادداشت مؤلف) .فارسیان به معنی آمرزش خواستن گنهکار را با لفظ کردن و بردن استعمال نمایند. (آنندراج) : گفت (بوسهل) نخواهم رفت تا آنگاه که خداوند بخسبد که نباید رقعتی نویسد به سلطان (مسعود) درباب حسنک به شفاعت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 282). تا خوارزمشاه در میان آمدی و به شفاعت سخن گفتی... چندین خون ریخته نشدی. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354). من به میان آیم و دل امیر خراسان به شفاعت و درخواست خوش گردانم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 202). امیر... جواب داد که شفاعت خواجه را درباب ایشان امضاء فرمودیم. (تاریخ بیهقی).
گه رستخیز آب کوثر وراست
لوا و شفاعت سراسر وراست.
اسدی.
پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتش
تا دررسم مگر به رسول و شفاعتش.
ناصرخسرو.
ولی آن مزد طاعت یا شفاعت
چه منت از تو میبایدکشیدن.
ناصرخسرو.
اگر ز عارضۀ معصیت شکسته دلی
ترا شفاعت احمد ضمان کند به شفا.
خاقانی.
فردا هم از شفاعت او کار آن سرای
در حضرت کریم تعالی برآورم.
خاقانی.
در چند مجلس به غیبت و حضور مشافهه و مراسله در این باب سخن راند تا شفاعت او به موقع قبول افتاد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 107). به شفاعت حضرت سلطان توسل ساخت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 343). یکی از وزرا پای تخت ملک بوسه داد و روی شفاعت بر زمین نهاد. (گلستان). فرمود تا سیاه را با کنیزک استوار ببندند و از بام جوسق به قعر خندق دراندازند، یکی از وزرا روی شفاعت بر زمین نهاد. (گلستان)، معاهده، التماس. (ناظم الاطباء).
- شفاعت خواستن، التماس کردن. (آنندراج). استشفاع. استماحه.میح. (منتهی الارب) : استشفاع، شفاعت کردن خواستن. (تاج المصادر بیهقی).
- شفاعت کن، شفاعت کننده. شفیع. شافع:
درستی ده هر دلی کاو شکست
شفاعت کن هر گناهی که هست.
نظامی.
و رجوع به شفاعت کننده شود.
، سفارش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
شفاعت
خواهشگری و پایمردی، توسط و میانجیگری
تصویری از شفاعت
تصویر شفاعت
فرهنگ لغت هوشیار
شفاعت
((شَ عَ))
خواهش کردن، درخواست بخشش یا کمک کردن از کسی برای دیگری، خواهش
تصویری از شفاعت
تصویر شفاعت
فرهنگ فارسی معین
شفاعت
خواهشگری
تصویری از شفاعت
تصویر شفاعت
فرهنگ واژه فارسی سره
شفاعت
توسط، خواهشگری، مداخله، میانجیگری، وساطت، عفوخواهی، التماس، خواهش
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شناعت
تصویر شناعت
زشت شدن، زشتی، بدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
دلیری، دلاوری، پردلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
دلداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناعت
تصویر شناعت
زشتی و بدی و قباحت
فرهنگ لغت هوشیار
پایمردی، خواهشگری، آمرزش خواهی گنهکار، پا در میانی، زاری و درخواست
فرهنگ لغت هوشیار
همسر و هم مرتبه بودن کفو بودن (... چه در معالی کفاعت نزدیک اهل مروت معتبر است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
((شَ عَ))
دلیری، بی باکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شناعت
تصویر شناعت
((ش عَ))
زشت شدن، زشتی، بدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
دلیری، دلاوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
Courage, Gumption, Pluckiness, Spunkiness, Valor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
courage, détermination, bravoure
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
साहस , वीरता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
ความกล้าหาญ , ความมุ่งมั่น , ความกล้าหาญ , ความกล้าหาญ , ความกล้าหาญ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
ujasiri, ushujaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
cesaret
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
勇気 , 勇敢さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
אומץ , אוֹמֶץ לֵב , אֹומֶץ לֵב , אֹמֶץ לֵב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
용기
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
keberanian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
Mut, Entschlossenheit, Tapferkeit, Mutigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
moed, vastberadenheid, moedigheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
coraje, determinación, valentía, valor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
coraggio, determinazione, audacia, valore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
coragem, bravura
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
勇气
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
odwaga, determinacja, męstwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
відвага , рішучість , сміливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
мужество , решимость , смелость , храбрость , отвага
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شجاعت
تصویر شجاعت
সাহস , সাহস , সাহসিকতা , সাহসিকতা , সাহস
دیکشنری فارسی به بنگالی