- شغلی
وظيفةً
معنی شغلی - جستجوی لغت در جدول جو
- شغلی
Occupational, Occupationally
- شغلی
professionnel, professionnellement
- شغلی
職業の , 職業的に
- شغلی
beruflich
- شغلی
професійний , професійно
- شغلی
zawodowy, zawodowo
- شغلی
职业的 , 职业上
- شغلی
ocupacional, ocupacionalmente
- شغلی
professionale, professionalmente
- شغلی
ocupacional, ocupacionalmente
- شغلی
beroeps-, beroepsmatig
- شغلی
mesleki, mesleki olarak
- شغلی
पेशेवर , व्यवसायिक रूप से
- شغلی
profesional, secara profesional
- شغلی
직업적인 , 직업적으로
- شغلی
מקצועי , מקצועית
- شغلی
پیشہ ورانہ , پیشہ ورانہ طور پر
- شغلی
পেশাদার , পেশাগতভাবে
- شغلی
อาชีพ , อย่างเกี่ยวกับอาชีพ
- شغلی
профессиональный , профессионально
- شغلی
ya kitaaluma, kitaaluma
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پولی باشد که در قمار ببرند و به حاضران مجلس یا به صاحب خانه به رسم انعام دهند
بیشتر، چیره تر، ستبرتر گران بهاتر بیش بهاتر گرانتر. ترکی پسر بچه پسرک ریتک
چوغولی پارسی است سخن چینی عمل چغل. سعایت تضریب سخن چینی نمامی، غیبت، شکایت از عمل کسی
منسوب به راس البغل یهودی. یا در هم بغلی. در هم ایرانی منسوب به راس البغل. -1 هر چیز که بتوان در زیر بغل جای داد از: دفتر و کتاب و غیره، هر چیز خرد و کوچک، بطری کوچک (مشروب)، بیماریی است شتران را که ران را بشکم مالند، شیشه کوچک پهن که در آن آب لیمو و جز آن کنند، نوعی از جرس، زنگ کر و کم صدا، مقدار غله ای که در زیر یک بغل جا میگیرد و بعنوان قسمتی از حق نجاری و حق آهنگری به نجار و آهنگر ده و قریه میرسد. در سال 8 -1327 ه ش. (1949 م) این مقدار به خرمن 5 من تبریز گندم و 5 من تبریز جو مصالحه شد، فندی در کشتی گیری یکی از فنون کشتی -10 (اصطلاح هندوستان) قرآن کوچکی که بسفر در بغل دارند
