جدول جو
جدول جو

معنی شغبی - جستجوی لغت در جدول جو

شغبی
(شَ با)
دهی است بر یک مرحله از ابله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
شغبی
(شَ)
منسوب است به یداشغب که دو وادی از ابله میباشند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
شغبی
(شَ)
زکریا بن عیسی محدث. منسوب است به شغب و آن آبخوری است میان بصره و شام. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ بی ی)
منسوب به شهبه. رجوع به شهبه شود، نام مویزی که از شهبه آرند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(شَ بی ی)
محمد بن زین العابدین بن محمد بن عبدالمعطی الشیبی، جد شیبیین پرده داران کعبه در زمان حاضر. وفات او بسال 1253 هجری قمری بمکۀ مکرمه است. او راست رساله ای بنظم در مناسک حج برمبنای فقه شافعی. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 368)
لغت نامه دهخدا
(شَ بی ی)
منسوب است به شیبه بن عثمان. (از انساب سمعانی). رجوع به شیبه بن عثمان شود
لغت نامه دهخدا
شیوی، هبوط، صبب، (یادداشت مؤلف)،
منسوب به شیب، نشیبی، مقابل فرازی،
- سراشیبی، سرازیری
لغت نامه دهخدا
(غَ)
از اعلام است، کأنه منسوب الی غشب للموضع. (منتهی الارب). گویا منسوب است به غشب که نام جایی است. (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(اَ با)
بهم پیچیده. یقال: غصن اغبی، شاخ بهم پیچیده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) : غصن اغبی، شاخ انبوه بهم پیچیده. ج، غبی. (از اقرب الموارد) ، پیشی گرفتن در دویدن با کسی، پیشی گرفتن در مسابقه دادن با کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : اغتطه، حاضره فسبقه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
مصدر به معنی رغب. (ناظم الاطباء). زاری نمودن بسوی کسی یا آن سؤال است به خواری و مذلت. (منتهی الارب) ، مزیت نهادن خود را بر دیگری: رغب بنفسه عنه. (منتهی الارب). رجوع به رغب شود
مصدر به معنی رغب. (ناظم الاطباء). رجوع به رغب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سغبی
تصویر سغبی
مونث سغبان گرسنه زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعبی
تصویر شعبی
زانیچی (ملی)، مردمخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغبر
تصویر شغبر
شغال تورک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
وظيفةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
Occupational, Occupationally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
professionnel, professionnellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
професійний , професійно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
ya kitaaluma, kitaaluma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
профессиональный , профессионально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
پیشہ ورانہ , پیشہ ورانہ طور پر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
পেশাদার , পেশাগতভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
อาชีพ , อย่างเกี่ยวกับอาชีพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
mesleki, mesleki olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
zawodowy, zawodowo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
職業の , 職業的に
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
מקצועי , מקצועית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
직업적인 , 직업적으로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
profesional, secara profesional
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
beruflich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
beroeps-, beroepsmatig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
ocupacional, ocupacionalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
professionale, professionalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
ocupacional, ocupacionalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
职业的 , 职业上
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
पेशेवर , व्यवसायिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی