جدول جو
جدول جو

معنی شططی - جستجوی لغت در جدول جو

شططی
(شَ طَ طی)
ستمگر. ظالم. متجاوز: مردمانش (مردمان سروستان) سلاح ور و شططی باشند. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 140)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرطی
تصویر شرطی
مربوط به شرط، در دستور زبان علوم ادبی جمله ای که در آن ادات شرط به کار رفته باشد، در علم منطق ویژگی قضیه یا امری که مقید به شرط باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاطی
تصویر شاطی
کنار ساحل، کنارۀ رود یا دریا
فرهنگ فارسی عمید
(شَ طا)
مؤنث اشوط. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
شاطی ٔ، کرانۀ رود، (مهذب الاسماء) (دهار)، کنارۀ دریا و رود، (آنندراج)، کنار، (نصاب)، کناره، ساحل، ریف، عدوه، جلهه:
نبیذ پیش من آمد بشاطی برکه
بخنده گفتم طوبی لمن یری عکه،
منوچهری،
نگویم که بر آب قادر نیند
که بر شاطی نیل مستسقی اند،
سعدی (بوستان)،
حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بر شاطی نیل و باران بیوقت آمد و تلف شد، (گلستان)، و رجوع به شاطی ٔ شود
لغت نامه دهخدا
نوعی انگور منسوب به شاط در ایالت قرناطه، قصبه شاط که به ادریس نیز معروف است، انگورهای درشت خوش نمایی برنگ سرخ و لب ترش دارد که بهمه نقاط اسپانیا صادر می شود، (دزی ج 1 ص 716)، و رجوع به شاط و نیز معجم البلدان ذیل شاط شود
لغت نامه دهخدا
(شَ طی ی)
غبار بالارفته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ طا)
جایگاهی است از عقیق مدینه و گویند از حرۀ بنی سلیم است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاطی
تصویر شاطی
کناره رود یا دریا، ساحل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطحی
تصویر شطحی
ژاژیک ژاژی منسوب به شطح مربوط به شطح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
موافق، شایسته، ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطیط
تصویر شطیط
جور کردن بر کسی در حکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
((شُ))
گروهی از برگزیدگان اعوان حاکمان و والیان، جمع شرط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
شرطيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
Conditional
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
conditionnel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
condicional
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
มีเงื่อนไข
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
bedingt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
умовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
warunkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
有条件的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
condicional
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
مشروط
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
শর্তযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
ya masharti
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
condizionale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
koşullu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
条件付きの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
מותנה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
условный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
bersyarat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
सशर्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
voorwaardelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
조건부의
دیکشنری فارسی به کره ای