جمع واژۀ خصیصه. (یادداشت به خط مؤلف). مأخوذ از عربی بمعنی خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواری ها. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ خصیصه که بمعنی خوها و اثرها باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، جمع واژۀ خاصّیّه. (اقرب الموارد) (محیط المحیط)
جَمعِ واژۀ خَصیصَه. (یادداشت به خط مؤلف). مأخوذ از عربی بمعنی خاصیتها و اختصاصات و شایستگیها و سزاواری ها. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ خصیصه که بمعنی خوها و اثرها باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، جَمعِ واژۀ خاصّیّه. (اقرب الموارد) (محیط المحیط)
کم شدن شیر ماده شتر. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مصدر به معنی شصوص. (منتهی الارب) ، دندان گزیدن از صبر. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، سخت و دشوار شدن زندگانی، باز داشتن کسی را، شص عنه، رفتن: و ما ادری این شص هو، نمی دانم کجا رفت او. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). رجوع به شصوص شود
کم شدن شیر ماده شتر. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مصدر به معنی شصوص. (منتهی الارب) ، دندان گزیدن از صبر. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، سخت و دشوار شدن زندگانی، باز داشتن کسی را، شص عنه، رفتن: و ما ادری این شص هو، نمی دانم کجا رفت او. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). رجوع به شصوص شود