جدول جو
جدول جو

معنی ششم - جستجوی لغت در جدول جو

ششم
ویژگی کسی یا چیزی که در مرتبۀ شش باشد، ششمی
تصویری از ششم
تصویر ششم
فرهنگ فارسی عمید
ششم
(شَ / شِ شُ)
چیزی که در مرتبۀ شش واقع شده باشد. (ناظم الاطباء). در مرتبۀ شش. سادس. (از یادداشت مؤلف) (دهار) ، از اصطلاحات نجوم است و عبارت از نظر تسدیس است که نیم دوستی است. (از یادداشت مؤلف) :
لیکن ازهشتم و ششم خود را
کم ضرر دیده ام ز طالع خویش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
ششم
پارسی تازی گشته شاماخ گونه ای چاش (غله) دانه ای کوچک واقع در مرحله شش سادس باب ششم نفر ششم
فرهنگ لغت هوشیار
ششم
السّادس
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به عربی
ششم
Sixth
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ششم
sixième
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ششم
در برهان قاطع نام سازی است، در مازندران سوت زدن را گویند
فرهنگ گویش مازندرانی
ششم
keenam
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ششم
छठा
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به هندی
ششم
шестой
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به روسی
ششم
sechste
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به آلمانی
ششم
шостий
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ششم
szósty
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به لهستانی
ششم
第六
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به چینی
ششم
sexto
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ششم
sesto
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ششم
여섯 번째
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به کره ای
ششم
zesde
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به هلندی
ششم
چھٹا
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به اردو
ششم
ষষ্ঠ
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به بنگالی
ششم
ที่หก
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به تایلندی
ششم
sita
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ششم
altıncı
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ششم
sexto
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ششم
שִׁשִּׁי
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به عبری
ششم
第六
تصویری از ششم
تصویر ششم
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ / شِ شُ زَ)
اقلیم ششم. (ناظم الاطباء). کنایه از ولایت روم است. (از غیاث اللغات) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ هََ / هَِ)
شش مهه. آنکه شش ماه دارد. آنچه شش ماه مدت دارد: مگر شش ماهه بدنیا آمده ای ؟! (از یادداشت مؤلف). رجوع به شش مهه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ شُ)
ششمی. هر چیز که در مرتبۀ شش واقع شده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به ششم و شش شود
لغت نامه دهخدا
(شَ /شِ شُ)
منسوب به شش، ششمین. در مرتبۀ ششم. هر چیز که در مرتبۀ شش واقع باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به شش و ششم و ششمین شود
لغت نامه دهخدا
بینی دراز، خودبین، مهتر بزرگ تیره مرد بلندبینی، مرد خودپسند خود بین. گیاهی است از تیره چلیپائیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ششمین
تصویر ششمین
در مرحله شش ششمی: ششمین مبارزه به میدان آمد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ششمی
تصویر ششمی
در مرحله ششم ششمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشم
تصویر بشم
سوگوار وملول بودن
فرهنگ لغت هوشیار
هندی
فرهنگ گویش مازندرانی