جدول جو
جدول جو

معنی ششصد - جستجوی لغت در جدول جو

ششصد
عدد ۶۰۰
تصویری از ششصد
تصویر ششصد
فرهنگ فارسی عمید
ششصد
(شَ / شِ صَ)
شش دفعه صد و سه دفعه دویست. (ناظم الاطباء). ستمائه. نمایندۀ آن در ارقام هندیه 600 و در حساب جمل ’خ’ باشد. (یادداشت مؤلف) :
شصت بار آمده نوروز ترا مهمان
جز همان نیست اگر ششصد بار آید.
ناصرخسرو.
- ششصدیک، از ششصد یکی. یک ششصدم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ دِ شِ صَ هَِ لَ / لِ)
کنایه از ابلیس که ششصدهزار سال عبادت حق سبحانه و تعالی میکرد و بسبب انکار به لعنت گرفتار شد. (لطائف اللغه) :
زاهد ششصدهزاران ساله را
پوزبندی ساخت آن گوساله را.
مثنوی
لغت نامه دهخدا
شمشاد
فرهنگ گویش مازندرانی