جدول جو
جدول جو

معنی شزونه - جستجوی لغت در جدول جو

شزونه(تَ وَدْ دُ)
مصدر به معنی شزن. (ناظم الاطباء). رجوع به شزن شود
لغت نامه دهخدا
شزونه(شُ نَ)
درشتی و سختی. (ناظم الاطباء). درشتی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، درشتی زمین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
شزونه
درشتی ستبری درشتی زمین
تصویری از شزونه
تصویر شزونه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
اندک شدن عطا. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(زِ وَنْ نَ)
مؤنث زون ّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زن کوتاه بالا. یقال: امراءه زونه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بُ نَ / نِ)
بلغت زند و پازند بمعنی زانو باشد که بعربی رکبه خوانند. (برهان) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). بلغت زند، رکبه. زانو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شُ نَ / نِ)
سرنگون. سرنگون شده. زیر و زبر کرده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ / نِ)
واژگونه. سرنگون. منعکس. زیر وزبر و زیر و بالا. (ناظم الاطباء). شاید نگونه باشد. رجوع به نگونه، واژگونه و مترادفات دیگر کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ)
شمونه. قریه ای است از اعمال شهر سالم در اندلس. (از معجم البلدان). شهری است به اندلس. (منتهی الارب). رجوع به حلل السندسیه ج 2 ص 87 و روضات ص 330 شود
لغت نامه دهخدا
(تَنْ)
شثن. درشت گردیدن دست. (منتهی الارب). رجوع به شثن شود
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ)
شهری است به اندلس از آن شهر است ابوعبدالله بن حاجه نحوی. (منتهی الارب). شهری است در اندلس نواحی آن چسبیده به نواحی موزور است و منحرف شده بسوی غرب و مایل است به قبله. (از معجم البلدان)
شهری است و نواحی آن متصل به نواحی موزور است و آن منحرف از موزور باشد به غرب، مائل به قبله. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ)
شهریست به اندلس. (معجم البلدان).
لغت نامه دهخدا
(تَ)
شقون. کم شدن بخشش و عطا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به شقون شود، کم کردن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ زَ نَ)
شزنه. رجوع به شزنه شود
لغت نامه دهخدا
(شُ نَ)
شزنه. شزنه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به شزنه. و شزنه شود
لغت نامه دهخدا
(شُ)
جمع واژۀ شزن. (ناظم الاطباء). رجوع به شزن شود
لغت نامه دهخدا
(نَ)
زینت و آرایش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زونه
تصویر زونه
زینت و آرایش
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی درمان قولنج یا سردرد که با شاخ گاو یا کوزه انجام می
فرهنگ گویش مازندرانی
خزانه حمام، خزینه
فرهنگ گویش مازندرانی
شانه بخش فوقانی تنه ی انسان
فرهنگ گویش مازندرانی