جدول جو
جدول جو

معنی شریعتمدار - جستجوی لغت در جدول جو

شریعتمدار
(شَ عَ مَ)
عنوان و لقبی بود که بر عالمان علوم دینی اطلاق می شد، یعنی کسی که مدار شریعت است
لغت نامه دهخدا
شریعتمدار
(شَ عَ مَ)
استرآبادی تهرانی. محمد جعفر بن ملاسیف الدین استرآبادی تهرانی. از فقها و مجتهدان قرن سیزدهم هجری قمری بود و از آثار اوست: 1- آب حیات (در اصول دین). 2- اثبات الفرقه الناجیه. 3- الاربعین فی فضائل امیر المؤمنین. 4- ارشاد المسلمین. 5- اعمال العلوم. 6- الایجاز فی فوائد الدرایه و الرجال. 7- تجوید القرآن. 8- تحفه العراق فی علم الاخلاق. 9- جامع الفنون. 10- الخزائن. 11- حیات الارواح. 12- الشوارع. 13- صفات الباری. 14- مدائن العلوم. 15- مصباح الهدی. 16- المصابیح. 17- نجم الهدایه. 18- ینابیع الحکمه. و چندین اثر دیگر. وی به سال 1263 هجری قمری در 66سالگی درتهران درگذشت. (از ریحانه الادب ج 2 صص 318-319). رجوع به همان مأخذ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ مَ)
شریعتمدار. آنکه به امور شرع و شریعت پردازد. رجوع به شریعتمدار شود
لغت نامه دهخدا
(شَ عَ مَ)
دامغانی. از علمای معاصر بود. از مؤلفات اوست: 1- انتباه نامۀ اسلامی. 2- بت پرستی یا مسیحیت کنونی. (ترجمه کتاب عقائد الوثنیه فی الدیانه النصرانیه). وی به سال 1346 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 2 ص 320)
لغت نامه دهخدا
(شَ عَ مَ)
استرآبادی تهرانی. شیخ محمد حسن پسر حاج محمد جعفر و برادر شیخ علی استرآبادی تهرانی، مانند پدر و برادر خود از افاضل عصر خود بود و از تألیفات اوست: 1- اساس الاحکام فی شرایع الاسلام. 2- مظاهر الانوار. وی به سال 1318 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 2 ص 320)
لغت نامه دهخدا
(شَ عَ مَ)
استرآبادی. شیخ علی بن محمد جعفر فرزند شریعتمدار استرآبادی معروف از فقها و دانشمندان بود و مانند پدر خود تألیفاتی داشت که از آنجمله است. 1- انیس الغربا. 2- بحرالدرر (در علم نحو). 3- البروق اللامعه. 4- بوستان (منظومۀ پارسی در تجوید). 5- غایه الاّمال فی علم الرجال. 6- نهایه الاّمال. و چندین اثر دیگر. وی به سال 1315 هجری قمریدر تهران درگذشت. (از ریحانه الادب ج 2 صص 319-320). رجوع به همان مأخذ شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ شَ عَ مَ)
محمد حسن شریعتمدار، ابن محمدجعفر استرآبادی تهرانی. درگذشتۀ 1318 هجری قمری وی پدر محمود شریعتمدار است. او راست: ’اثبات الفرقه الناجیه’، ’ادعیۀوبا’ و جز آن. (ذریعه ج 2 ص 4 و ج 3 ص 321 و ج 6 ص 60)
لغت نامه دهخدا