جدول جو
جدول جو

معنی شرلی - جستجوی لغت در جدول جو

شرلی
(شِ)
نام خانواده ای انگلیسی در ویستون، سسکس. مؤسس این خانواده رالف شرلی که کلانتر سری و سسکس بود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
شرلی
(شِ)
یا سرتامس شرلی. نبیرۀ رالف شرلی. (متولد 1542 میلادی - متوفای 1612 میلادی) کلانتر سری و سسکس (1578 میلادی) و خزانه دار قشون انگلیس در هلند. سه فرزند او ماجراجو و جهانگیر بودند. بنام سرتامس شرلی، سرآنتونی، و روبرت. (فرهنگ فارسی معین)
یا سرتامس شرلی. پسر سرتامس شرلی، (متولد 1564 میلادی متوفای 1630 میلادی) در هلند و ایرلندبه خدمت مشغول شد. سفری به لونت کرد (1598- 1603 میلادی) توسط ترکان اسیر شد (1603 میلادی) و دو سال محبوس ماند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شبلی
تصویر شبلی
(پسرانه)
نام عارف معروف قرن سوم و چهارم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شرعی
تصویر شرعی
ویژگی آنچه مطابق احکام شرع باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
مربوط به شرط، در دستور زبان علوم ادبی جمله ای که در آن ادات شرط به کار رفته باشد، در علم منطق ویژگی قضیه یا امری که مقید به شرط باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرتی
تصویر شرتی
ویژگی زن شلخته که کارهایش سرسری و بی نظم و ترتیب باشد، شرتی پرتی، با بی قیدی و شلختگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شالی
تصویر شالی
شلتوک، برنجی که هنوز آن را از پوست در نیاورده باشند، برنج نکوبیده ای که دارای پوستۀ نازک گندمی رنگ است، چلتوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرلی
تصویر قرلی
پرندهای کوچک، آبزی و ماهی خوار از راستۀ سبک بالان
فرهنگ فارسی عمید
غاوند از پرندگان پرنده ایست کوچک و ماهیخوار از راسته سبکبالان که در حواشی رودخانه ها و مردابها می زیند. پنجه هایش مانند مرغابی جهت شنا در آب بوسیله مرغابی جهت شنا در آب بوسیله پرده ای بهم مربوط است. جثه این پرنده باندازه یک سار است و پروازش سریع می باشد و دارای منقاری طویل و محکم است. پرهای پشتش آبی و پرهای زیر شکمش سفید و قرمز است. در هوا بر روی رودخانه ها پرواز می کند و بمحض دیدن ماهی کوچک بسرعت فرود می آید و آن را شکار می کند. در حدود 90 گونه از این پرنده شناخته شده که همه متعلق به نواحی گرم اروپا و آسیا و افریقا هستند ابوالرقص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرعی
تصویر شرعی
کیشی آینیک منسوب به شرع مطابق احکام شرع موافق دین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولی
تصویر شولی
طعامی است شله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرمی
تصویر شرمی
خجلت شرمساری شرمندگی
فرهنگ لغت هوشیار
پولی باشد که در قمار ببرند و به حاضران مجلس یا به صاحب خانه به رسم انعام دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرتی
تصویر شرتی
زن شلخته که کارهایش بی نظم و ترتیب باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
موافق، شایسته، ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شالی
تصویر شالی
شلتوک، برنجی که هنوز از پوست در نیامده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
((قِ رِ))
پرنده ای است کوچک و ماهی خوار از راسته سبکبالان که در حواشی رودخانه ها و مرداب ها می زید. پنجه هایش مانند پنجه مرغابی جهت شنا در آب به وسیله پرده ای به هم مربوط است. در حدود 90 گونه از این پرنده شناخته شده که همه متعلق به نواحی گرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
((شَ))
آب و هوای گرم و مرطوب ویژه مناطق ساحلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شالی
تصویر شالی
برنجی که هنوز پوستش کنده نشده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
((شُ))
گروهی از برگزیدگان اعوان حاکمان و والیان، جمع شرط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
Occupational, Occupationally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرقی
تصویر شرقی
East, Eastern, Easterly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
Conditional
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
Muggy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
schwül
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
умовний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شرقی
تصویر شرقی
східний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
beruflich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
душный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
bedingt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شرقی
تصویر شرقی
Osten, östlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شغلی
تصویر شغلی
профессиональный , профессионально
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
условный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرقی
تصویر شرقی
восточный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
задушливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی