- شرقا
- ازخورای از جهت مشرق مقابل غربا: در ایران محدود است شرقا به افغانستان و غربا به ترکیه و عراق
معنی شرقا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع رقیق، بندگان، مملوکان
تابخانه جای نشستن درآفتاب زمستان
گفتار بیهوده و بیمعنی و باطل
انباز مشارکت همدست، جمع شرکا (ء) یا شریک جرم. کسی است که قسمتی از اعمال اصلی جرم را انجام داده است. یا شریک مال. کسی است که با دیگری در کل ثروت یا سرمایه تجارت شریک است
جمع شریف بزرگان نجیبان
غلام ها، بنده ها، برده ها
نابینا، آنکه چشمش نمی بیند، کور، ویژگی چشمی که توانایی دیدن ندارد
کبوتر مادۀ خاکی رنگ، کبوتر چاهی
گرگ ماده
فاخته، پرنده ای خاکی رنگ، کوچکتر از کبوتر با طوق دور گردن که گوشت آن برای معالجۀ رعشه، فالج و سستی اعضا مفید است، کوکو، کبوک، کالنجه، صلصل
گرگ ماده
فاخته، پرنده ای خاکی رنگ، کوچکتر از کبوتر با طوق دور گردن که گوشت آن برای معالجۀ رعشه، فالج و سستی اعضا مفید است، کوکو، کبوک، کالنجه، صلصل
شریک ها، انبازها، مشارک ها، همبازها، همدست ها، همکن ها، هم بهره ها، جمع واژۀ شریک
ماده کبوتر خاکسترگون، فاخته، نفس کلیه
شریف ها، صاحبان شرف، شرفدار ها، شرافتمندها، بزرگوارها، بلندقدرها، جمع واژۀ شریف
East, Eastern, Easterly
восточный
Osten, östlich
східний
wschodni
东方的 , 东风的
leste, oriental
est, orientale
este, oriental
est, oriental
oost, oosters
पूर्व , पूर्वी
شرقيٌّ
동쪽의 , 동쪽의 , 동양의
מזרחי , מזרחי
東の , 東方の
doğu, doğu yönlü, doğusal
mashariki
ตะวันออก , ทางตะวันออก
পূর্ব , পূর্ব
مشرقی , مشرقی