جدول جو
جدول جو

معنی شرز - جستجوی لغت در جدول جو

شرز
تند و خشمگین، زورمند
تصویری از شرز
تصویر شرز
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خشمکین تند، پرتوان، سخت درشت خشمناک خشمگین، زورمند قوی، تند و تیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرزه
تصویر شرزه
خشمگین، عصبانی، خشمناک، برآشفته، غضبناک، غضب، غضب آلود، ارغند، ارغنده، دژ آلود، ژیان، خشمن، خشمگن، آرغده، آلغده، غرمنده، ساخط، غراشیده، غضبان، غضوب، برای مثال برآمد به بالا چو شرزه پلنگ / خروشان یکی تیغ هندی به چنگ (فردوسی - ۴/۱۲۷)
زورمند و دلیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرزه
تصویر شرزه
((شَ زِ))
خشمناک، زورمند، تند و تیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشرز
تصویر مشرز
از ریشه پارسی شیرازه دار شیرازه بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرزغال
تصویر شرزغال
آنتراسن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرزدک
تصویر شرزدک
آلوی کوهی، کوهج، زعرور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرف
تصویر شرف
(پسرانه)
بزرگواری، برتری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ورز
تصویر ورز
تمرین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرز
تصویر مرز
حد
فرهنگ واژه فارسی سره
دوختن جامه بصورتی که بی نهایت بهم نزدیک و چسبیده باشد، شکاف دوخته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برز
تصویر برز
(پسرانه)
قد و قامت، نام یکی از دو برادری که به یاری اردشیر بابکان پادشاه ساسانی برخاستند و او را به خانه خودبردند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طرز
تصویر طرز
شیوه، روش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرم
تصویر شرم
آزرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرق
تصویر شرق
خاور، خورآیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرف
تصویر شرف
آبرو، بزرگ منشی، پیره ها، نزدیک به
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرط
تصویر شرط
سامه، بایسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرح
تصویر شرح
آشکاری، فرانمون، گزارش، زند، ریز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرم
تصویر شرم
حیا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرز
تصویر آرز
برنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برز
تصویر برز
زراعت، کشاورزی، ارتفاع نقطه از سطح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرز
تصویر جرز
دیوار عمود از آهن یا نقره زمین بایر سال قحط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرز
تصویر چرز
هوبره حباری
فرهنگ لغت هوشیار
اندازه کردن، تقدیر، تخمین، تقدیر کردن، تخمین کردن آنچه بدان گردن بندند آنچه بدان گردن بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرز
تصویر خرز
مهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترز
تصویر ترز
خشک و سخت گردیدن، گرسنگی
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه زنان بخود بر گیرند شافه حمول. -1 آنچه از پشم یا ابریشم یا ماهوت که به جهت ناهمواریهای بافت یا بافت مخصوص روی تار و پود جامه و مانند آن ایستد پرزه برزج خمل خواب، کرک که بر به و هلوو مانند آن و برگ بعض میوه ها باشد، پرهای ریز کوتاه که بر بعض میوه ها باشد، پرهای ریز کوتاه که بر بعض مرغان (چون مرغابی) روید، لیقه دوات، خاکستر نرم و سبک که بر روی آتش نشیند. یا پرز معده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرط
تصویر شرط
لازم گردانیدن، پیمان کردن، گرو بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرس
تصویر شرس
خارک خارکوچک شوره گز بدخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرر
تصویر شرر
پاره آتش که بجهد، آتشپاره، سرشک آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرح
تصویر شرح
بیان، کشف، باز نمودن، چگونگی، روشن کردن، گزارش، گشودن، وسعت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرج
تصویر شرج
نوع و قسم، فرقه، گروه
فرهنگ لغت هوشیار
آشامیدن نوشیدن آشامندگان می می آشامان، بهره آب، آبشخور پارچه ای از کتان بسیار نازک و گران بها که در قدیم از آن پیراهن و دستار می کردند و کشور مصر به ساختن آن مشهور بود. آشامیدن نوشیدن، حلاوت طاعت و لذت کرامت و راحت انس
فرهنگ لغت هوشیار
کادمند سوداگر، برگزیده اسپ کوه، راه، سوی، بشتر سر دلم جوششی است باخارش که پوست را سیاه کنددرفرهنگ عربی فارسی لاروس واژه کهیرآمده کهیریاکییرجوششی است با خارش که پوست را سرخ کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شره
تصویر شره
حریص، آزمند
فرهنگ لغت هوشیار