جدول جو
جدول جو

معنی شرخوب - جستجوی لغت در جدول جو

شرخوب
(شُ)
استخوان پشت. (منتهی الارب). ج، شراخیب. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ)
ماده شتر بسیارشیر که شیر وی بسرعت منقطع گردد. (از ناظم الاطباء). ماده شتر بسیارشیر سریعالانقطاع. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(شُ)
شنخوبه. سر کوه بلند. ج، شناخیب. (منتهی الارب). شنخوبه. شنخاب. بالای کوه. (از اقرب الموارد). سر کوه بلند. (مهذب الاسماء) ، سر دوش، مهرۀ پشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به شنخاب شود
لغت نامه دهخدا
(شُ)
موضعی است. (منتهی الارب). به فارسی آمده
لغت نامه دهخدا
(شُ)
نام گیاهی. و یا ثمر آن گیاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شُ)
جمع واژۀ شرب. (ناظم الاطباء). رجوع به شرب شود، جمع واژۀ شارب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ شارب به معنی نوشنده. (آنندراج). رجوع به شارب شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
آشامیدنی از مایعات. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، آب که نه شور باشد نه خوش. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). آب که بتوان خورد اگر چه ناخوش بود. (مهذب الاسماء) (ازاقرب الموارد) ، نیک آب خوار، ماده شتر آزمند نر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شنخوب
تصویر شنخوب
تیره پشت مهره پشت، سر دوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروب
تصویر شروب
جمع شروب، آبنوشندگان آب نوشنده، آب ناگوار
فرهنگ لغت هوشیار